★★★ باژبود ★★★

*** عرفان و هنر اسلامی ***

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ ★★★ باژبود ★★★ خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

★☆★ من یک قاتلم ، باور کنید !!! ★☆★



راویان اخبار و ناقلان آثار و طوطیان شکرشکن شیرین گفتار چنین روایت کرده اند :
که نویسنده و متفکری صادق نام که شهرت هدایت داشتی و زبان سنسکریت و تاریخ و علوم اجتماعی و طب گیاهی و ... نیک میدانستی در نخستین جملات رمان معروف خود " بوف کور " چنین می نگارد که :
" در زندگی زخمهایی است که روح را در انزوا آرام آرام می خورد و می خراشد ... "
این تعبیر حکایت روز و روزگار منست . هر روز و هر آن اتفاقی و حادثه ای روح و روان مرا می خراشد و سوهانش می کشد .
با خبر شدم دختر نوجوانی از همشهریان و آشنایانم دارفانی را وداع کرده است . باورش برایم بس مشکل و سخت بود . انگار می کردم که خواب میبینم . اما چه خوابی که مگر خوابش را ببینم که خواب میبینم . او به قصد خودکشی چندین و چند قرص را خورده و بار سفر را بسته بود .
تحقیق که کردم معلوم شد که ایشان محصول یک خانواده ی فقیر و پریشان خال بوده است . پدر و مادرش معتاد بوده اند و نیز دایی و ...
آوخ که سوختم و آتش گرفتم . دختر را زیاد دیده بودم . زیبا بود و متین . با وقار و با شخصیت . با اینکه پانزده سال بیشتر نداشت اما بسی بیش از سن و سالش فهیم بود .
با خود می اندیشم که آخر چرا ؟! چرا او ؟! در این میان آیا مقصر کیست ؟
یعنی قاتل و کشنده ی او چه شخص یا چه چیزیست ؟
خیلی فکر کردم . آخرش به این نتیجه رسیدم که قاتل او جز خود من شخص دیگری نیست .
آری تعجب نکنید . من قاتلم ! الآن هوش و حواسم هم سرجای خودش است . انشاالله هذیان هم نمی گویم . خودم در عین هوشیاری و درک کامل اعتراف می کنم که قاتلم !
حالا اگر علتش را بخواهید عرض کنم :
من و هزاران نفر مثل خودم با اینکه دیدیم چه فاجعه ای در جریان است ، اقدامی نکردیم .
چرا با کمال قاطعیت به جنگ فقری که او و خانواده اش را تهدید می کرد نرفتیم ؟!
چرا فقط به فکر زندگی و رفاه خود بودیم ؟ چرا با دیو اعتیادی که کیان خانواده ی این دختر را از هم پاشیده بود ، دست و پنجه نرم نکردیم ؟! من با سکوت خود قاتلم .
خداوندا مرا ببخش و بیامرز .
و ای انسانها شما نیز حلالم کنید ! خود کرده را تدبیر نیست .
اما غم و غصه امانم را بریده است . اگر من و ماها حواسمان به این دختر بود ، اگر پدر و مادری شایسته وی را تحت تربیت صحیحه قرار میدادند ، اگر دارای تحصیلات عالیه میشد ، اکنون در جشن عروسیش به شادخواری نشسته بودیم . افسوس که لباس سپید عروسیش کفنش شد ! دلم دارد از هم میپاشد . تصور میکنم که اگر همه چیز بر وفق مراد بود ، اکنون او دارای خانه و خانواده ای بود ، فرزندانی می آورد مثل دسته ی گل . سری بین سرها در می آورد . خانمی شایسته و برازنده ی نام ایران و ایرانی .
اما حیف که نشکفته پرپر شد . و این غم تا واپسین روز حیاتم در این کره ی خاکی با من خواهد بود .

★★★ بیا تا قدر یکدیگر بدانیم // که تا ناگه ز همدیگر نمانیم ★★★

■ مجید شجاعی / زنجان / 21 فروردین ماه سال یکهزار و سیصد و نود و هشت خورشیدی / ساعت 33 : 1 بامداد .
■ تا بعد ...

برچسب ها: قاتل ، خودکشی ,
[ بازدید : 516 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ چهارشنبه 21 فروردين 1398 ] [ 1:48 ] [ ★★★ مجید شجاعی ★★★ ]

[ ]

فدایی ولایت1400/7/9 ساعت 1:37
سلام علیکم بسیار عالی نوشته اید استاد ، دست مریزاد . خیلی استفاده کردیم . موفق باشید .
نام :
ایمیل :
آدرس وب سایت :
متن :
:) :( ;) :D ;)) :X :? :P :* =(( :O @};- :B /:) =D> :S
کد امنیتی : ریست تصویر
ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]