★★★ باژبود ★★★

*** عرفان و هنر اسلامی ***

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ ★★★ باژبود ★★★ خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

★★★ عارف کیست ؟ ★★★


از عارف بیدار و عاشق دلداده ای پرسیدند : عارف کیست و حال او چیست ؟ گفت : عارف مردی باشد از ایشان و جدا از ایشان و هر ساعت خاشع تر بود ؛ زیرا به هر ساعت نزدیک تر بود و نیز عارف لازم یک حال نبود که از عالم غیب هر ساعت حالتی دیگر بر وی فرود آید تا صاحب حالات بود نه صاحب حالت و نیز ادب عارف برتر از همۀ ادب‌ها بود ؛ زیرا که او را معرفت مؤدّب است و معرفت بر سه بود : یکی معرفت توحید و این معرفت عامّۀ مؤمنان است ، دوّم معرفت حجج و بیان و این قسم معرفت حکما و علماست ، سیّم معرفت صفات وحدانیّت و این قسم مخصوص به اهل ولایت است و آنان جماعتی هستند که به دل‌های صافی خود مشاهد حقّند و پروردگار آنچه را بر عالمیان پوشیده است بر آنان ظاهر می‌گرداند .
از آن عاشق دلداده ، مناجاتی نقل کرده اند که انس این طایفه را با محبوب واقعی نشان می‌دهد .
نوشته اند : هرگاه آماده برای نماز می‌شد ، سخت می‌گریست و می‌گفت : الهی ! به کدام قدم به درگاه تو آیم و به کدام دیده به قبلۀ تو نگرم و به کدام زبان با حضرت تو راز گویم ؟ الهی ! از بی سرمایگی ، سرمایه ساختم و به درگاه تو آمدم . الهی ! تو دانی و فضل و کرم رحمت خود . الهی ! اگر امروز ما را اندوهی پیش آید با حضرت تو گوییم ، اگر فردا اندوهی از تو رسد با که گوییم ؟
الهی ! ما را به ذلّ حجاب محجوب مگردان و غشاوۀ غفلت از بصر بصیرت ما بگردان . الهی ! اگر از کرم خود بیامرزیم زهی امید و آرزومندی و اگر عقوبت و عذابم نمایی با موی سپید زهی مستمندی . الهی ! مرا روی نیاز به بخشش توست و چشم امید به رحمت تو . الهی ! اگر گویم مرا در زمرۀ نیکان محسوب دار هرچه می‌بینم جز بدی نکرده‌ام و جز طریق خطا نسپرده ام . الهی ! از کرم خود مرا حفظ کن تا به گرد نافرمانی و خلاف نگردم . الهی ! به درگاه تو آمده‌ام و از کرم تو نومید نخواهم رفت [1] . از خودی ای خدا نجاتم ده نفس امّاره قصد من دارد .
اول مقام از معرفت آن است که بنده را یقینی دهند اندر سر وی که اندام هایش بدان یقین بیارامد و توکّلی دهند او را اندر جوارح که بدان توکّل اندر دنیا سلامت یابد و حیرتی بدهندش اندر دل که بدان حیرت اندر آخرت رستگاری یابد ، یعنی اضطراب کردن اندر طلب از ضعف یقین است ، چون بنده را یقین شود که مقدّر به طلب کردن و ناکردن من بیش تر و کم تر نگردد ، از شغل سر و اضطراب جوارح فارغ گردد چنان که مصطفی صلوات اللّه علیه و آله فرمود :
و اعْلَمْ أَنَّ ما أَصابَکَ لَمْ یَکُنْ لِیُخطیَکَ وَ أَنَّ ما أَخْطاکَ لَمْ یَکُنْ لِیُصیبَکَ [2] .
آنچه باید به تو برسد ، هرگز از رسیدن به تو باز نماند و هرچه مقدور تو نیست هرگز به تو نرسد . گریزی نیست از کوی تو ای دوست چه سان برگردم از کوی تو ای دوست .
عارف آن باشد که همۀ کوشش‌های خویش کار بندد اندر طاعت و گذاردن حقوق‌های خداوند تعالی و به حقیقت بشناسد که از خدای تعالی به وی چه آمده است و بازگشتن وی از همه چیز به خدای تعالی درست برگردد ، یعنی هرچند معرفت با کمال تر باشد ظاهر وی به خدمت با نشاطتر باشد و آنچه به وی آمده است از خدای تعالی یا امر باشد یا منّت، پس امر خداوند را بداند و بداند جز گزاردن شکر منّت روی نیست . و بازگشتن به حق تعالی بر دو معنی باشد : یا اندر محنت باشد به صبر و به مولا بازگردد ، یا اندر نعمت باشد به شکر و به خداوند تعالی بازگردد .
---------------
[1] : نامه دانشوران : ۶۷ / ۹ .
[2] : بحار الأنوار : ۱۵۴ / ۲ ، باب ۲۰ ، حدیث ۷ .

برچسب ها: عارف ,
[ بازدید : 576 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ يکشنبه 22 بهمن 1396 ] [ 0:17 ] [ ★★★ مجید شجاعی ★★★ ]

[ ]

◆◆◆ سلمان و ما سلمان : سلمان و چه سلمانی !!! ◆◆◆



او انسان با کرامتی است که از سرزمین ایران به عشق رسیدن به حقیقت به عنایت و هدایت حق به مدینه آمد و در آنجا به محضر منوّر رسول خدا صلی الله علیه و آله مشرّف و قلب الهی اش به نور اسلام منوّر و پس از مدتی اندک مراحل ایمان و منازل عرفان را طی کرد و به حقایق قرآن مجید آراسته شد .
پیامبر بزرگ صلی الله علیه و آله دربارۀ آن مرد الهی فرمود :
سَلْمانُ مَنَّا اهْلَ الْبَیْتِ [۱] .
سلمان از ما اهل بیت است .
و نیز در روح او و شخصیت والای قلبی و فکریش فرمود :
سَلْمانُ بَحْرٌ لا یُنْزَفُ وَ کَنْزٌ لا یَنْفَدُ [۲] .
سلمان دریایی است که خشک شدنی نیست و گنجی است که تمام نمی شود .
امیر المؤمنین علیه السلام او را لقمان امت [۳] و حضرت صادق علیه السلام وی را برتر از لقمان حکیم دانسته است .
از برای ایمان ده درجه است و سلمان وجود خود را به درجۀ دهم رساند و مقامی برتر از مقام اصحاب همۀ انبیا به دست آورد [۴] .
برای او علم بلایا و منایا بود و بارها امین وحی به وسیلۀ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله سلام حضرت احدیّت را به وی ابلاغ کرد .
او در راه ایمان به انواع شداید و حوادث و بلاها دچار شد ، ولی خم به ابرو نیاورده و در راه دوست با تمام وجود صبر کرد و استقامت ورزید .
او وقتی در جمعی نسبت به اصل و نسبش مورد پرسش واقع شد در جواب فرمود :
من سلمان فرزند بندۀ خدایم ، گمراه بودم به برکت محمّد هدایت یافتم ، فقیر بودم به برکت محمد غنی شدم ، برده بودم به برکت محمّد آزاد شدم ، این است حسب و نسب من [۵] !
---------------
[۱] : عیون اخبار الرضا : ۶۴ / ۲ ، باب ۳۱ ، حدیث ۲۸۲ ؛ بحار الأنوار : ۳۲۶ / ۲۲ ، باب ۱۰ ، حدیث ۲۸ .
[۲] : الاختصاص : ۳۴۱ ؛ بحار الأنوار : ۳۴۸ / ۲۲ ، باب ۱۰ ، حدیث ۶۴ .
[۳] : الاحتجاج : ۲۵۹ / ۱ ؛ بحار الأنوار : ۳۲۹ / ۲۲ ، باب ۱۰ ، حدیث ۳۸ .
[۴] : سفینة البحار : ۲۴۳ / ۴ ، باب السین بعده اللام .
[۵] : الکافی : ۱۸۱ / ۸ ، خطبة لأمیرالمؤمنین علیه السلام حدیث ۲۰۳ ؛ بحار الأنوار : ۳۸۱ / ۲۲ ، باب ۱۱ ، حدیث ۱۶ .

برچسب ها: سلمان فارسی ,
[ بازدید : 10176 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ چهارشنبه 18 بهمن 1396 ] [ 10:30 ] [ ★★★ مجید شجاعی ★★★ ]

[ ]

ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]