★★★ باژبود ★★★

*** عرفان و هنر اسلامی ***

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ ★★★ باژبود ★★★ خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

سفارشات و وصایای اخلاقی - عرفانی علامه حلی ( ره )


••• بسم الله الرحمن الرحيم •••


بدان اى فرزندم : كه خداوند بر فرمانبردارى اش يارى ات كناد ، و بر انجام نيكيها و ملازمت خوبى‌ها توفيقت دهاد. بر آنچه رضاى او در آن است رهنمونت سازد. و به هر آنچه از خوبى‌ها آرزو دارى تو را برساند. در دنيا و آخرت تو را با ((راحت دلى)) و ((چشم روشنى)) همراه سازد. عمرت را باسعادت و آسايش دراز دارد. و بدى‌ها را از تو ، به دور كند.
من در اين كتاب ، (قواعد الاحكام) عصاره فتاواى احكام را برايت خلاصه كردم ، و قواعد شريعت را با عباراتى كوتاه و قلمى روان ، روشن ساختم. ((سمت رشد)) و راه حق را بر تو واضح كردم. اين در حالى است كه پنج دهه از عمرم را پشت سر نهاده ، وارد ششمين دهه عمرم مى شوم...
چون خدا وصيت را بر من واجب كرده ، بويژه به هنگام احساس مرگ ، امر بدان كرده است : تو را سفارش مى كنيم : تقوا را از دست مده ، زيرا، تقوا راه و روشنى است كه از پيامبر ((ص)) باقى مانده ، و فريضه اى الهى است كه مواظبت بر آن بر همه واجب است. تقوا زرهى است نگهدار انسان از بديها. و توشه اى است جاويدان ، آن سودمندترين زاد است براى روزى كه انسان بيكس و چشم‌ها نگران است.
دستورهاى الهى را بجان بنوش ، رضاى او را ملازم باش ، مكروهات را دورى گزين ، و از محرمات منزجر باش ، عمرت را در تحصيل كمالات سپرى كن ، و لحظه هاى زندگى ات را در گردآورى فضيلت هاى علمى ، و عروج از پستى نقصان به قله كمال ، و از فرودگاه جهل به اوج عرفان بكار گير. نيكى‌ها را گسترش ده ، و برادرانت را در رسيدن به كمالات يارى كن. بدى را از برادران مؤ منت به نيكى سزا ده ، نيكوكاران را با منت و آغوش باز بپذير. با پست همتان رفاقت مكن ، و از معاشرت نادانان دورى كن ؛ چه رفاقت آنان اخلاق تو را پست كرده ، و سبب جايگزينى خصايص ناپسند در وجود تو مى گردد.
بر تو باد به ملازمت علماء و همنشينى با صاحبان فضيلت ؛ چه اين مصاحبت وجودت را آماده تحصيل كمالات كرده ، و مهارت در استنباط مجهولات را به دنبال دارد. سعى كن امروز تو از ديروزت بهتر باشد، و در هر لحظه اى از كمالى نو بر خوردار گردى.
بر تو باد به صبر و بردبارى ، و توكل بر خداوند ، و خوشنودى بر آنچه از دنيا به تو مى رسد. در هر شب و روز از خود حساب رسى كن. بسيار از پروردگات آمرزش خواه. (زيرا در هيچ لحظه اى سپاس او را چنانچه بايسته است نتوانى). از نفرين مظلوم بويژه يتيمان و بيوه زنان بترس ، چه خداوند نسبت به شكستن دل هاى شكسته ، گذشت نمى كند.
بر تو باد به نماز شب ، كه رسول خدا ((ص)) بر آن اصرار داشته ، و خواسته او ، بوده است. فرموده است : ((من ختم له بقيام الليل ثم مات فله الجنة)).(كسيكه عمرش به ((شب زنده دارى)) به پايان رسد ، بهشت از آن او است).
بر تو باد به ((صله رحم)) اين عمل عمر را افزون سازد. بر تو باد به ((حسن خلق)) و برخورد نيك كه رسول الله فرموده است :
(( انكم لن تسعوا الناس باموالكم ، فسعوهم باخلاقكم )).
( شما توان آن نداريد كه مردم را با اموال خود يارى كنيد ، پس با برخورد خوب تان آنان را خوشنود سازيد ).
بر تو باد به نيكى با اولاد پيامبر و پيوند با آنان ، خدا درباره آنان سفارش مؤ كد كرده ، و دوستى آنان را مزد رسالت قرار داده است. ((قل لا اءسلكم اجرا الا المودة فى القربى)).
پيامبر در اين زمينه فرموده است :
((انى شافع يوم القيامة لاربعة اصناف ، ولو جاؤا بذنوب اهل الدنيا : (رجل) نصر ذريتى و (رجل) بذل ماله لذريتى عند المضيق (ورجل) احب ذريتى باللسان والقلب (ورجل) سعى فى حوائج ذريتى اذا طردوا او تشردوا)).
( چهار دسته را روز قيامت شفاعت كنم ، هر چند با گناه اهل دنيا به صحراى محشر حاضر شوند : آنكه اولاد مرا يارى كند. آنكه از اموالش به اولاد تنگدست كمك كند. كسى كه با زبان و قلب ، آنان را دوست بدارد. آنكه تلاش كند در انجام حوايج و نيازهاى اولاد تبعيد شده و رانده شده من ).
صادق ((ع)) فرمود :
(( اذا كان يوم القيامة نادى مناد : ايها الخلائق انصتوا فان محمد ((ص)) يكلمكم فينصب الخلائق فيقوم النبى ((ص)) و اله فيقول : يامعشر الخلائق ؛ من كانت له عندى يدا اومنه او معروف فليقم حتى اكافيه ، فيقولون بابائنا و امهاتنا واى بد او اى منه واى معروف لنا، بل اليد و المنه و المعروف لله و لرسوله على جميع الخلائق فيقول : بل من آوى احدا من اهل بيتى او برهم او كساهم من عترتى او اشبع جايعهم فليقم حتى اكافيه ، فيقوم الناس قد فعلوا ذلك فيأتى النداء من عندالله : يا محمد ؟ يا حبيبى ؟ قد جعلت مكافاتهم اليك فاسكنهم من الجنة حيث شئت فيسكنهم فى الوسيلة حيث لايحجبون عن محمد ((ص)) واهل بيته صلوات الله عليهم اجمعين)).
(هنگامى قيامت فرا رسد ، منادى فرياد زند : هان اى مردم ، پيامبر با شما سخن مى گويد. سكوت بر فضا حاكم مى شود و همه دم فرو بندند ، سپس پيامبر و آل او بلند شده ، و پيامبر چنين فرمايد : اى مردم ! هر آنكه براى من كارى كرده يا خوبى نموده ، و يا منتى بر من دارد بلند شود تا من او را امروز كفايت كنم (و از هول قيامت نجاتش دهم) آنان عرض كنند : به فداى شما پدران و مادران ما ، چه كسى براى شما كارى انجام داده يا خوبى كرده يا بر شما منتى دارد ، بلكه اين خدا و رسول اند كه بر همه انسانها منت دارند، و به آنها خوبى كرده اند.
رسول خدا فرمايد : هر آن كسانى كه فردى از اهل بيت مرا پناه داده!، يا به آنان خوبى كرده ، يا برهنگان آنانرا پوشانيده ، و يا گرسنگان شان را سير كرده است ، برخيزند تا آنان را با (شفاعت) كفايت كنم. گروهى از مردم بلند شوند ، سپس از جانب پروردگار ندا رسد : اى محمد حبيبم ! من پاداش دادن آنان را به تو واگذاشتم ، هر جاى بهشت خواهند جايشان ده ، پس از آن در ((وسيله)) آنان را جاى دهند و آن مكانى است كه حجابى بين آنان و چهارده معصوم نيست. بر تو باد به بزرگ داشتن فقهاء و احترام علماء در اين باره رسول خدا فرمود :
((من اكرم فقيها مسلما لقى الله يوم القيامة و هو عنه راض و من اهان فقيها مسلما لقى الله يوم القيامة و هو عليه غضبان)).
(آنكه فقيهان و دين شناسان ژرف نگر را گرامى دارد ، خدا را در روز قيامت ملاقات كند در حالى كه از او راضى و خرسند است ؛ و آنكه فقيه مسلمانى را توهين كند ، و قدرش را سبك دارد، خدا را در حالى كه از او خشمگين است ملاقات كند). نگاه به چهره عالم و در خانه آن و نشست و برخاست با آن عبادت شمرده شده است. و بر تو باد به ژرف انديشى و تفقه در دين ، و تلاش در جهت فزودن چه امير مومنان ((ع)) به فرزندش فرمود : ((تفقه فى الدين فان الفقها ورثة الانبيا وان طالب العلم يستغفر لهم من فى السموات و من فى الارض حتى الطير فى الهوا والحوت فى البحر و ان الملائكه لتضع اجنحتها لطالب العلم رضابه. )).
(در دين ژرف بينديش و فقيه شو! چون فقها جانشين پيامبرانند. براى طالب علم ، هر آنچه در آسمان و زمين است استغفار مى كنند ؛ حتى مرغ‌ها در هوا و ماهى‌ها در دريا ! فرشتگان باخرسندى بالهاى خود را براى دانشجو پهن مى كنند. ) .
مبادا كه دانش خويش را كتمان كنى ، و برروى نيازداران نگشايى ، كه خداى تعالى مى فرمايد :
((ان الذين يكتمون ما انزلنا من البينات و المهدى من بعد ما بيناه للناس فى الكتاب اولئك يلعنهم الله و يلعنهم الاعنون)).
(آنانكه پيام هاى وحى ما را كه براى انسانها تعيين كرده ايم ، و در كتاب بروشنى بازگو نموده ايم مى پوشانند؛ بر اين گروه نفرين خدا و نفرين نفرين شدگان باد).
و رسول خدا فرمود : ((اذا ظهرت البدع فى امتى فليظهر العالم علمه فمن لم يفعل فعليه لعنة الله تعالى. )).
(هنگامى كه بدعت (نوآوريهاى بر خاسته از رسوبات ملى ، قومى ، توارثى ، فرهنگى به دور از دين) پيدا شد ، بر دانشمندان است كه دانش خود را آشكار سازند ، آنان كه چنين نكنند ، نفرين خدا بر آنها باد ! )
ونيز فرمود :
((لا تمنحوا الجهال الحكمة فتظلموها ، ولا تمنعوها اهلها فتظلموهم)).
(حكمت را به نااهلان ندهيد كه اگر داديد بر حكمت ستم كرديد و از اهلش دريغ مداريد ، كه به اهل حكمت ستم روا داشته ايد).
((والحمد لله على حسن التوفيق و هداية الطريق)).

برچسب ها: علامه حلی ، وصایا ,
[ بازدید : 1065 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ پنجشنبه 17 فروردين 1396 ] [ 0:04 ] [ ★★★ مجید شجاعی ★★★ ]

[ ]

♥♥♥ باز خواهم آمد و گفت !!! ♥♥♥


*** سلام علیکم ***

با اهدای تحیات وافره محضر همه اعزه بازدیدکننده این پایگاه ، و تبریک سال نو ، باستحضار میرساند : با توجه به استقبال پرشور از مطالب اخیر و دستورالعمل های عرفانی در آینده نزدیک باز از اینگونه مطالب با شمایان درمیان گذاشته شده و به راز خواهیم نشست !

منتظر باشید . " فانتظر فإنا معکم من المنتظرین " .

◆ پایدار و پاینده و پیروز باشید ، انشاالله .


[ بازدید : 990 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ سه شنبه 15 فروردين 1396 ] [ 0:00 ] [ ★★★ مجید شجاعی ★★★ ]

[ ]

وصیت نامه و دستورالعمل های عرفانی بسیار جذاب شهید اول ( ره ) - بخش دوم و انجامین


••• بسم الله الرحمن الرحيم •••

بر تو باد به تقواى الهى ، در پنهان و ميان جمع. خوبى را براى همه آفريدگان بخواه ، گر چه به تو بدى روا داشته باشند.
در برابر آزار ديگران ، بردبارى ورز ، اگر به تو اهانت شد ، يا ناسزا شنيدى ، در پاسخ ، سخنى ناروا مگو. هنگام شعله ور شدن خشم از كلام ناپسند بپرهیز ، از جايت بلند شو ، در مكان ديگر بنشين و خود را به كارى ديگر مشغول كن تا خشمت فرو نشيند.
مدام در فكر بهسازى آخرت و سعادت دنيا باش.
در همه حال ، به خدا توكل كن و در همه مهمات به او اطمينان. بر تو باد به پاسدارى و شگرگذارى كسى كه به تو خوبى مى كند و تو را نعمت مى دهد.
از قهقه و خنده بپرهيز ، زيرا غفلت آرد و دل را بميراند.
به هر كارى مشغولى ، نماز اول وقت را ترك مكن. اگر ، معاذالله ، نمازت قضا شد ، در اولين فرصت جبران كن.
در هر حال و مكان ، دانش آموز باش ، پرگو مباش ، بيشتر به شنيدن علاقه مند باش تا گفتن. با استادت مشاجره مكن و گفته هاى او را بر مگردان ، آن چه را فرا گرفتى در شب مرور كن.
با قرآن مأنوس باش. وردى از قرآن را براى خودت برگزين. اگر مى توانى قرآن را حفظ كن و اگر ممكن نيست ، هر چند آيه اى كه در توانت هست از بركن.
مبادا به گفته سخنن چينان گوش فرا دارى ؛ زيرا بدبختى بى شمارى بدنبال دارد و تأثير شومى بر نفس مى گذارد.
در زيارت مشاهد مشرفه ، يا خواندن زيارت آنها ، از راه دور غفلت مكن.
يه هنگام تعليم و نشر دانش ، از پرگويى بپرهيز ، غير علمى و بدون مستند سخن مگو. تنها ناقل سخن ديگران مباش ، خودت نسبت به مطالب و مسائل صاحب نظر شو...
در هر روز ، بيست و پنج مرتبه (( الهم اغفر للمؤمنين و المؤمنات و المسلمين و المسلمات )) را بخوان.
در اين دعا ، ثواب و مزدى بسيار است. پس از نماز عصر ، هفتاد و هفت مرتبه ذكر ((استغفار)) را بخوان.
نيز سوره قدر و توحيد را بسيار قرائت كن.

■ در تحت توجهات ربوبی و حضرت عشق همگی موفق باشید .
■ مجید شجاعی - بهار سال 1396 - ولایت زنجان .

برچسب ها: دستورالعمل ، عرفان ، شهید اول ,
[ بازدید : 993 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ دوشنبه 14 فروردين 1396 ] [ 0:01 ] [ ★★★ مجید شجاعی ★★★ ]

[ ]

وصیت نامه و دستورالعمل های عرفانی بسیار جذاب شهید اول ( ره ) - بخش نخست


••• بسم الله الرحمن الرحيم •••

وصيتى كه پيش روى شماست ، از بنده ضعيف و ناتوان ، نويسنده اين حروف ، محمد فرزند مكى است. خداى او را همچون نصوح ، توبه پذيرد ؛ و از مخاطب آن ، برادران و دوستان الهى مى باشند ، آنان كه براى خدا و در راه خدا با او دوست شده اند.
نخست نفس خود را مخاطب قرار مى دهد ، سپس آنان را.
اين ((وصيت نامه)) در بردارنده مطالب و معارف بلندى است.
۱. تقواى الهى را فرا ديد خود قرار دهد و بر همه حركات و سكنات خويش حاكم سازد. مدام در مراقبه بوده و از خدا خوف و خشيت كند. در خلوت و پنهانى از او شرم كرده ، به آنچه خوشايند او نيست آلوده نگردد.
۲. در همه احوال خدا را فراياد دارد و در بيشتر اوقات با زبان ذكر او گويد.
۳. بر خدا توكل كرده ، كارها را به او واگذارد و در گرفتاريها و سختيها به او پناه برد.
۴. موازين و احكام دين را فراديد خويش نهاده ، مواظب باشد سر موئى از آن خارج نشود ؛ زيرا خروج از فرامين شريعت ، گمراهى و ضلالت را در پى آرد.
۵. نوافل و مستحبات را بر اساس تلاش و توان ، فراغت و سلامتى ، زياد كند ؛ بويژه نمازهاى مستحب را ؛ چون نماز ، بهترين عمل است. كارى پس از شناخت خدا و تحصيل معارف الهيه ، همانند نماز انسان را به خدا نزديك نمى كند. در ميان نمازهاى مستحبى ، در انجام نماز شب مراقبت ويژه كند.
۶. زبان را از گناهانى همچون : پرت و پلاگوئى ، غيبت ، سخن چينى ، بيهوده گوئى نگاه دارد. از شنيدن لغو و هر آنچه بهره دينى يا دنيايى ندارد بپرهيزد و اعضاء جوارح را از آنچه ناخوشايند پروردگار است بدور دارد.
۷. زهد را روح زندگى اش كند ، به آنچه به او مى رسد بسنده كند ، روزى از حلال خورد ، تا مى تواند بى نيازى از مردم را پيشه خود سازد ؛ زيرا خواهش از مردم خوارى و ذلت اين دنيا را در پى دارد.
۸. ياد مرگ را نصيب العين خويش كند ؛ براى رسيدن آن در همه حال آماده باشد. براى اين كه ياد مرگ ، ((فراديد)) او گردد ، روزى بيست مرتبه ياد مرگ كند.
۹. هر صبح و شام گذشته خود را محاسبه كند.
، اگر رفتار نيك داشته است بر او بيفزايد ؛ چنانچه بدى از او سرزده است ، از او بازگردد و جبران كند.
۱۰. با قلب و زبان ، دائم در استغفار بوده ، طلب بخشش كند. شكل آن ( استغفار ) چنين است :
((اللهم اغفرلى فانى استغفرك و اتوب)).
در وصيت لقمان به فرزندش آمده است : بسيار بگويد : ( (اللهم اغفرلى) ) ؛ زيرا خداوند در شبانه روز اوقاتى قرار داده است كه در آن وقت ها ، حاجات بندگان را رد نمى كند.
۱۱. امر بمعروف و نهى از منكر را با شرايطى كه در شرع مطهر آمده است به اندازه توان و نيرو ، انجام دهد.
۱۲. برادران دينى را يار و كمك باشد ، به اندازه افتادگى و نياز آنان حاجتشان را برآورد. اولاد على ((ع)) و فاطمه ((س)) را خدمت و احترامى ويژه كند.
۱۳. قوانين و دستورات الهى را بزرگ شمارد. علماء دين را گرامى دارد. صاحبان تقوا ، از مؤ منين را ، احترام كند.
۱۴. بداده خدا راضى باشد. چيزى را كه نمى داند خير او در آن است يا نه ، طلب نكند در همه احوال.
۱۵. بهنگام پيكار و رودررويى با مشكلات مقاومت ورزد ؛ زيرا صبر رأس همه امور است.
۱۶. براى تعجيل فرج و ظهور امام زمان ((عج)) دائم دعا كند ؛ زيرا اين عمل در شريعت اسلام ، از اهميت والايى برخوردار است.
۱۷. اشتغال دائم به درس و بحث و ممارست با علوم را ، در اين راه تدريس ، آموزش ، مطالعه ، قرائت و فراگيرى دانش پيشه خود سازد. در اين راه از سرزنش هيچكس بيم به دل راه ندهد.
۱۹. در همه كارها اخلاص داشته باشد و كارها را فقط براى خوشنودى خداانجام دهد ؛ زيرا فقط كارهاى خالص و بى پيرايه را خدا مى پذيرد. ريا در عبادت - پناه مى بريم از آن بخدا- شرك شمرده مى شود.
۲۰. پيوند و ارتباط با خويشاوندان ، اگر بگونه اى فراخ نتواند به ديدار آنان برود ، با عرض سلامى آنان را خوشنود سازد.
۲۱. به زيارت برادران دينى رود. با آنان در امور دين و آخرت گفتگو داشته باشد.
۲۲. زياد به دنبال مباحات و رخصت‌ها نرود. در زندگى خود ، گشادگراى نباشد. در تكاليف دينى بر خود سخت نگيرد ؛ بلكه روش و مشى ميانه و استوارى را در پيش گيرد.
۲۳. با مردم درخور فهم آنان سخن گويد و از مطالبى كه هضم آنها برايشان مشكل است بپرهيزد.
خلق و خوى خوب داشتن ، خشم را فرو خوردن ، با مردم فروتنى نمودن ، از خدا سامان خلق را خواستن و كارهاى آنان را سامان دادن را پيشه خود سازد.
۲۴. بدون بهره دينى يا دنيايى لحظه اى از عمر خود را سپرى نكند. در همه اين كارها معيار تقوا و مراقبت پيوسته و دائم است.
سلام بر همه آنان كه اين دستور را پى گيرند. سپاس ويژه خداوند است.
درود پياپى خدا بر پيامبر اسلام و آل بزرگوار وى باد.

■ مجید شجاعی - بهار 1396 - ولایت زنجان .

برچسب ها: دستورالعمل ، شهید اول ، عرفان ، وصیت نامه ,
[ بازدید : 2721 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ يکشنبه 13 فروردين 1396 ] [ 0:00 ] [ ★★★ مجید شجاعی ★★★ ]

[ ]

دستور العمل های اسرار آمیز و بسیار مهم عرفانی آیت الله شاه آبادی ( ره )


◆◆◆ بسم الله الرحمن الرحيم ◆◆◆

بدان كه تو هستى و نمى ميرى. بدنست كه مى ميرد ، تو هستى و زنده. حساب كار خودت را بكن كه چه تهيه ديده اى براى زندگى آخرت. ببين براى اين دو روزه ، كه مى دانى ثباتى در آن نيست ، چه كوششها و تقلاها مى كنى. براى آن جا كه به حكم فطرت هستى و زندگى ابدى است ، چه كوشش كرده و چه تهيه ديده اى ؟ در آن جا زندگى انفرادى است ، احتياجات را خودت منفردا بايد رفع كنى ؛ باب استقراض و استعداد مسدود است. اين جا آمده اى كه تهيه براى آن جا ببينى.
معصوم مى فرمايد : ( ( ما كانت الدنيا مرتين ) ).
بايد به اراده كارت درست شود به صرف اراده اداره شود ، زندگى آخرت.
آن جا ، نتيجه تحصيلات عقلى و نفسى و حسى است ؛ يعنى ، بايد عقلت منور باشد به معارف حقه و عقايد صحيحه و صالحه. مقياس مقاصد مهمه عالم برزخ و ماوراء اين عالم ، همانا شخص شخيص وجود مقدس پيغمبر اكرم (ص) و ائمه هدى (ع) هستند.
عقايد وقتى صحيح و اخلاق در صورتى نيكو و اعمال هنگامى درست است كه مطابق عقايد و اخلاق و اعمال محمد (ص) باشد ؛ ميزان صحتش اين است. تشكيل عالم برزخ بر اين منوال است كه آنچه اين جا عمل كرده اى ، آن جا يابى ، چنانچه قرآن مجيد مى فرمايد : ( ( و كل انسان الزمناه طائره فى عنقه و نخرج له يوم القيمة كتابا يلقيه منشورا ) ).
اين مرحله به حكم ( ( ملك دوران ) ) است كه سلطان حس است و آنچه از حس سرزده محكوم به حكم اوست ، ليكن صورت برزخى آن. در اين جا نظر به نامحرم كرده ، فاصله ميان باصره و صورت حسى در اين جانور است و در آن جا نار است.
در اين جا ميل به وصال و نزديكى بود ، در آن جا به طورى كريه المنظر است كه مى گويى :
( ( يا ليت بينى و بينك بعد المشرقين ) ).
در اين جا مرغ بريان كرده حرام خوردى و تمام حواست از آن ملتذذ بود و در آن جا مرغ بريان كرده آتشين است و تمام حواست معذب. لذا كشف خاتم انبياء براى نجات بشر كه مى فرمايد :
( ( الذين يا كلون اموال اليتامى ظلما انما يكون فى بطونهم نارا ) ).
مثال است ولى صورت كليه دارد. در اين جا رنج و تعب است. براى پرستش حق : در هواى سرد وضو گرفتن است و در هواى گرم روزه گرفتن و صرف نظر از مال ، و در برزخ صورت خشنودى حق را ملاحظه كردن و متنعم به نعم الهى بودن است.
خلاصه ، تامين حيات آخرت به علم و ادب است ، چه عملى و چه قلبى و چه حسى. فلاح و رستگارى تابع ايمان و عمل است : ( ( يا ايها الذين آمنوا ) ) يعنى در مرتبه پرستش نبينيد الا معبود را. حريت آن جا ، نتيجه بندگى در اين جاست. كه نه خود را بيند و نه عبادت خود را.
لذا مى فرمايد : ( ( عبدتك ) ) عبادت مى كنم ترا. اين يكى از مراتب نازله ولايت و جلوه معبود و تجليبات ربوبى و كبرياى حق است و حرارت فطرت عشق است كه موجب پرستش و فناء در معبود و عدم ادراك عبادت مى شود.
يكى از سلاطين عالم برزخ ( ( ملك فتان ) ) است. كثيرالفتن و كثيرالامتحان كه ممتحن اعمال قلبى است و سنگينى و سبكى انسان را مى رساند. مى بيند اين كه در دنيا بوده ، آيا داراى ملكه صبر بوده است يا نه ؟ آيا داراى ملكه حياء و عفت و ملكه عدالت بوده يا خير ؟ اگر داراست سنگين و خيلى عظيم الشاءن است. و اگر واجد نباشد سبك و بى وزن است.
يكى ديگر از سلاطين عالم برزخ ، كه عظيم ترين سلاطين است ، ( ( سلطان عقل ) ) است كه بشير و مبشر است ، به اعتبار مواجه شدنش با مؤمن كه داراى عقايد حقه صحيحه و واجد معارف الهيه است. نكير و منكر است ، به اعتبار مواجه شدنش با منافق و كافر كه داراى عقايد باطله فاسده است.
خلاصه ، از جمله مقامات عالم برزخ ، كه باطن ايمن عالم است ، ملك مبشر و بشير است كه سلطان عقل است. پس سلاطين عالم برزخ تشكيل شده از سلطان حسن ، سلطان نفس ، سلطان عقل ، اينها مأمور محصلات حس ، نفس و عقل اند.
خداوند عالم ، انسان را مدرك حقايق گردانيده كه مبدء عالم را بفهمد و مرجعش را بداند كه كيست ؟ و موجد اين موجودات كيست ؟ عقل را به انسان عطا فرموده كه كشف اين حقايق كند و به عالم السماء و صفات ، بر احديت و مقام غيب الغيوى مطلع شود. اينها معقولات انسان است ؛ لذا در عالم برزخ يك سلطنت عظمى براى امتحان عقول است كه در مدرسه دنيا بيست سال ، چهل سال ، هفتاد سال يا بيشتر مانده ، چه تحصيل كرده ؟ و در اين مدت چه بوده ؟ و چه شده ؟ و چقدر معارف آموخته است.
دنيا مدرسه است و انبياء و علماء مدرسين و كتب سماوى كتب تدريسى كه بالاترين آنها قرآن كريم است. مى پرسند با اين كيفيات چه كردى ؟ نسبت به مؤمنين ( ( بشير ) ) و نسبت به منافقين ( ( ترساننده ) ) و نذير است. عالمى است وحشت انگيز وحشت آور؛ لذا دارد : وقتى عليا مخدره ، فاطمه بنت اسد را در قبر مى گذارند ، ( از شدت وحشت است يا خجالت مى كشد ) در پاسخ مقام ولايت لكنتى در لسان مباركشان پيش مى آيد ؛ (نه اين كه نعوذ بالله معتقد نبوده ، معاذ الله) لذا حضرت رسول (ص) تلقين مى فرمايد :
( ( هذا القائم على شيفر قبرك ، لا جعفر و لا عقيل ) ).
يعنى على است واجد ولايت مطلقه.
تلقين به معناى تعليم نيست زيرا جاى ياد گرفتن نيست ؛ بلكه يادآورى و تذكر است : مى فرمايد : ( ابنك، ابنك ) پسر تو ، پسر تو.
برزخ ، عالم ماندن نيست ؛ بلكه عالمى است براى تصفيه اعمال و اخلاق و عقايد تا رجوع به عالم قيامت كند و توحيد ذاتى و صفاتى و افعالى را تكميل كرده ، تحصيل لباس تقوا نموده و از مسارعت به سوى حق ، واجد مقامى شود كه ديگران حسرت برند ؛ زيرا ستايش و پرستش عابد و زنش به معارف اوست.
پس معلوم شد كه مايحتاج مادر عالم برزخ ، افعال و اعمال صالحه و حسنه و عقايد صحيح است و در آن جا درست و نادرست آنها نمايش داده مى شود ، لكن مسأله عبوديت و ثناء و قرب حق معارفى كه در عبادت است ، وجه ملكوتيش در عالم قيامت كبرى ظاهر خواهد شد.
يكى از علماء ، مجلسى ، رحمة الله عليه ، را در عالم رويا مشاهده نمود : در مراتب عاليه و دستگاه مرتب و منظمى. از وى پرسيد بر شما چه گذشت ؟
مجلسى ، عليه الرحمه ، مى فرمايد : سوال كردند چه هديه و تحفه اى براى ما آورده ای ؟
عرض كردم : بحارالانوار ، جوابى براى آن داده نشد.
آنان گفتند : پيش ما چيزى دارى و آن سيبى است كه به آن بچه يهودى دادى براى رضاى ما.
آن كس كه خواب ديده بود ، گمان كرد كه (( بحار )) را رد كردند لكن اشتباه نموده بود ؛ زيرا ( ( بحارالانوار ) ) مسكوت عنه واقع شد ؛ يعنى ، ( (بحارالانوار) ) چون علم است محل ظهورش در برزخ نيست و همان سيب ، صورت ملكى اش كه التذاذ طفل بوده ، در برزخ ظهور كرده است بنابراين به حكم تن است هر چيزى اگر نظر التفات به عالم انبياء كنى كه غرض و مقصود اين يكصد و بيست و چهار هزار پيغمبر چه بوده خواهى يافت كه همه داعى الى الله بوده اند تا مردمانرا عابد و عارف به حق كنند و جز اين ، مقصد ديگر نداشتند. به قسمى كه احدى از اين مطلب خارج نبوده ، لكن معلوم است دماغهاى آنان فرق مى كند در بسط معارف : يكى مأمور شخصى است نسبت خودش و يكى ديگر مأمور به بسط معارف است در خانواده اش و ديگرى عالى تر و مأمور به محله اش مى باشد در اين مقصد و يكى به مملكتى تا مى رسد به آن كه دماغش منورتر و فكرش بازتر و مى تواند عالمى را اداره كند. روحش به حدى نورانى و بسيط است كه مى تواند عالم را منور كند و همه اهل عالم مأمور به اطاعت او شوند ، حتى مثل امير مؤمنان كه مى فرمايد : ( (انا عبد من عبيد محمد (ص) ) ) تا مى رسد به معلم كل و استاد انبياء و المرسلين ، وجود مقدس ختمى مرتبت (ص) ، لكن نحوه اداره اين بزرگ مرد كه مدير كل است در دار عسكرى (ع). همه اينان در اين عالم ، بسط معارف و حقايق فرمودند. اين وظيفه ، بعد از امام حسن عسكرى (ع) با فرزند اوست. حقايق و اسرار ، به وسيله او در زمان او آشكار مى شود ، چنانكه اميرالمؤمنين (ع) به كميل فرمود :
( (ما من علم الا و انا افتحه و ما من سر الا و القائم يختمه ) ).
هر مدعى كه ادعاى اين مقام كند ، حاصلش براى او رسوائى خواهد بود ، چنانكه ادعا كردند و رسوا شدند و جهالت خود را آشكار كردند.
" والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته ، رحمة واسعة و بركة متواترة "

■ از حضرت دوست توفیق تمامی عزیزان بازدید کننده ی سایت " باژبود " را تمنا داریم.
*** مجید شجاعی - بهار سنه ی 1396 هجری شمسی - ولایت زنجان ***

برچسب ها: عرفان ، دستورالعمل ، آیت الله شاه آبادی ,
[ بازدید : 3064 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ شنبه 12 فروردين 1396 ] [ 0:01 ] [ ★★★ مجید شجاعی ★★★ ]

[ ]

دستور العمل های عرفانی آقا سید احمد کربلایی ( ره ) قسمت دوم و پایانی


••• بسم الله الرحمن الرحیم •••

طالب حضرت حق جل و علا را شایسته آنست که چون عزم برخوابیدن نماید ، محاسبه اعمال و افعال و حرکات و سکنات صادره از خود را از بیدار شدن شب سابق ، تا آن زمان تمام و کمال نموده ، و از معاصى و اعمال ناشایسته واقعه از خود پشیمان شده ، و توبه حقیقى نموده ، و عزم بر آنکه ان شاء الله در ما بعد بنماید ، و متذکر شود که ( ( النوم اخ الموت ) ) ، ( خواب برادر مرگ است ) و ( ( الله یتوفى الانفس حین موتها و التى لم تمت فى منامها ) ) ، (خداوند جانها را به هنگام مرگ مى گیرد، جان زندگان را نیز بهنگام خواب مى گیرد ... ).
تجدید عهد به ایمان و شهادتین و عقاید حقه نموده با طهارت رو به قبله ( ( کما یجعل المیت فى قبره ) ) (بدان سانى که میت را در قبر مى نهند. ) به نام خدا استراحت نموده و به مقتضاى آیه شریفه در مقام تسلیم روح خود به حضرت دوست جل و علا بر آمده ، بگوید :
این جان عاریت که به حافظ سپرده دوست // روزى رخش ببینم و تسلیم وى کنم.
مشغول به توجه به حضرت حق جل و علا و تسلیم خود به او شده تا او را خواب بر باید و ملتفت آن باشد ، که چون خواب رود به شراشر وجودش ، از روح و بدن ، در قبه قدرت حضرت حق جل و علا خواهد بود به حدى که حتى از خود غافل و بى شعور مى شود و اگر اعاده روح به بدن نفرماید ، موت حقیقى خواهد بود. چنانکه در آیه شریفه مى فرماید :
( (... فیمسک التى قضى علیها الموت و یرسل الاخرى الى اجل مسمى) ).
آنرا که اجل او فرارسیده است نگه مى دارد ، و روح آن را که باید زنده بماند ، تا وقت معین به دنیا مى فرستد).
چه بسیار کسانى که خوابیدند و بیدار نشده تا روز قیامت سربرنداشتند. پس امید برگشتن به دنیا ، دوباره نداشته باشد مگر به تفضل جدیدى از حضرت حق جل و علا به برگردانیدن روح او را به بدن به لسان حال و قال : ( ( رب ارجعون لعلى اعمل صالحا فیما ترکت ) ) ، ( پروردگارا ! باز گردانم شاید در این فرصت باقى مانده کار شایسته اى کنم ). بگوید.
لهذا ، چون از خواب برخیزد ، اولا : متذکر نعمت اعاده روح که بمنزله حیات تازه ایست از از حضرت حق جل و علا شده حمد و شکر الهى بر این نعمت چنانکه فرموده سجده شکرى بر این نعمت، چنانکه حضرت پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم فرمود ، ادا نموده ، ملتفت آن شود که چندین هزارها ، این خواهش را از او در خواست نموده و بغیر از ( ( کلا انها کلمة هوقائلها... ) ) ( نه چنین است این فقط حرف است ) جوابى نشنیده اند ، کمال مرحمت از حضرت حق جل و علا درباره او شده که خواهش او را اجابت فرموده ، و او را دوباره به دنیا ارجاع فرموده ، این حیات تازه را غنیمت شمرده و کمال همت بر آن گماره که ان شاء الله تعالى تجارت رابحه نموده که براى دفعه دیگر که به این سفر رود، او را مدد حیات ابدى بوده باشد.
پوشیده نباد بر طالب حضرت حق جل و علا که علاوه بر اینکه سایر اشیاء و موجوادت ، غیر از حضرت حق جل و علا در معرض فنا وزوال است و لهذا شایسته مطلوبیت ندارد ، ممکن بما هو ممکن را هیچ موجودى نافع و مفید نیست جز حضرت حق جل و علا ؛ چه هر آنچه فرض کنى غیر او ، چون ممکن است ، محتاج است من جمیع الجهات به حضرت او جل و علا و در قبضه قدرت اوست جل و علا و لهذا هیچ موجودى غیر از او نه در زمین و نه در آسمان و نه در دنیا و نه در آخرت ، شایسته مطلوبیت براى شخص عاقل و دانا ندارد جز حضرت او جل و علا و اگر فرض شود که شخص عاقل ، چیزى غیر از او طلب نماید ، پس بالضرورة و الیقین مطلوب بالذات نخواهد بود ، بلکه مطلوب بالغیر خواهد بود مانند مطلوبیت دین و ایمان و آخرت و محبت و معرفت او جل و علا و دوست او چون پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم و ائمه هدى علیهم السلام و رضا و تسلیم و سایر اخلاق محموده و ملکات پسندیده ، که محبوبیت و مطلوبیت و مفید بودن آنها به اعتبار اضافه به حضرت اوست جل و علا نه بالذات و فى نفسه.
لهذا ، شایسته براى عاقل چنان است که صرف نظر و همت طلب از جمیع اشیاء غیر از او نموده و به مقتضاى ( (قل الله ثم ذرهم) ) ، همت طلب را ، منحصر در او نموده و او را بذاته و بنفسه قرار داده، بگوید :
ما از تو نداریم بغیر از تو تمنا // حلوا به کسى ده که محبت نچشیده.
دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را !
پس غنیمتى را در این حیات تازه جز از طلب جل و علا منظور نداشته باشد و در تمام آنات و لحظات و حرکات و سکنات نظر به او جل و علا داشته و او را حاضر و ناظر در جمیع اوقات بداند ، تا وقت خوابیدن در شب آینده و هکذا و از این بیان معلوم شد که قبیح ترین قبائح براى چنین کسى ، صرف همت نمودن است به ( (مشتهیات) ) و ( (مستلذات) ) و امور معاش خود مانند بطن و فرج و غیر ذالک. و لذا شایسته است با المره غفلت از امور مزبوره و به هیچ وجه التفات به امورات مذکوره ننماید و اگر من باب ضعف نفس ، قهرا التفات به امورات مزبوره بشود ، چون نه از او نه از غیر او جز از حضرت حق جل و علا کارى برنمى آید ، پس امورات خود را تسلیم و تفویض به حضرت او جل و علا بنماید.
به جد و جهد چوکارى نمى رود از پیش // به کردگار رها کرده به مصالح خویش.
بربنده بندگیست و روزى و سایر مصالح او بر عهده آقاى اوست و اقبح قبایح دست برداشتن از توکل ، پس لازم و واجب بر طالب حق کمال اهتمام است در اطاعت و بندگى و رفتن به حضور و دربار او جل و علا به کمال شوق و تضرع و تذلل و ابتهال و چون توجه به حضرت او به قلب است. و حضور و ظهور و جلوه گاه او جل و علا قلب است ، بلکه در تمام موجودات مظهرى و مجلائى اتم واکمل از قلب مومن براى او جل و علا نیست که :
( ( لا یسعنى ارضى و لاسمائى بل یسعنى قلب عبدى المومن ) ).
(زمین و آسمان قدرت پذیرش مرا ندارند ، ولى قلب بنده با ایمان گنجایش پذیرش مرا دارد).
آسمان بار امانت نتوانست کشید // قرعه فال به نام من دیوانه زدند .
( ( انا عرضنا الامانة على السموات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها و حملها الانسان... ) ).
( ما امانت (ولایت) را بر آسمانها و زمین عرضه کردیم توان پذیرش نداشتند ، انسان این امانت را پذیرفت ).
کمال اهتمام طالب بعد از توجه به حضرت حق جل و علا که تعبیر از آن به ذکر میشود ، معرفت قلب و نفس است که تعبیر مى شود ، به تفکر در نفس که :
( ( من عرف نفسه فقد عرف ربه ) ) ، ( هر که خود را شناخت رب خود را شناخته است ).
( ( و فى انفسکم افلا تبصرون و آیاتنا فى الافاق وفى النفسهم حتى یتبین لهم انه الحق ) ) ، ( ما نشانه هاى خود را در هر سوئى از جهان و در جان هاى ایشان مى نمائیم تا حق بر آنها روشن گردد ).
لهذا ، طالب حق را به غیر از دل و دلبر ، کارى نیست. بلى من باب المقدمه بر او لازم است تطهیر و تنظیف قلب از ( (ارجاس) ) و ( (انجاس) )، که مقصود اخلاق رذیله بوده باشد، بلکه از ما سوى حق جل و علا که تعبیر از آن مى شود به تخلیه و آرایش قلب و صیقل دادن آنست به اطاعات و عبارات و صفات حسنه و اخلاق کریمه تا قابلیت ظهور و حضرت حق جل و علا را بیاید که تعبیر از آن مى شود ((تجلیه) ) و ( (تحلیه) ) ؛ ( ( انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا ) ) ،
(( اراده خدا بر این قرار گرفت که پلیدى را از شما اهل بیت بدور دارد و شما را پاک گرداند (تا الگوى انسانها باشید) )).
فدایت ! اگر عمل کنى ، همین قدر بس است ، و اگر عاملى نباشد ، درد و غصه در دل باشد ، بهتر از آنست که ( (عبث) ) اظهار کند ، و کسى گوش به درد دل او نکند. امید چنانست که در خلولت با حبیب ، این روسیاه در گاه اله را فراموش نکرده و اظهار شوق مندى این روسیاه را به دربار منیع او جل و علا بنماید.

■ التماس دعا و اندیشه از همه ی شما عزیزان داریم ، مجید شجاعی ، ربیع سنه ی 1396 هجری شمسی ، زنجان .



برچسب ها: عرفان، دستورالعمل ، سید احمد کربلایی ,
[ بازدید : 3557 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ جمعه 11 فروردين 1396 ] [ 0:04 ] [ ★★★ مجید شجاعی ★★★ ]

[ ]

دستور العمل های عرفانی آقا سید احمد کربلایی ( ره )


••• بسم الله الرحمن الرحیم •••

زنده باد حضرت دوست و مرده باد هر چه غیر اوست.

اى هدهد صبا به سبا مى فرستمت // بنگر که از کجا به کجا مى فرستمت
در راه عشق مرحله قرب و بعد نیست // مى بینمت عیان و دعا مى فرستمت
هر صبح و شام قافله اى از دعاى خیر // در صحبت شمال و سبا مى فرستمت
اى غایب از نظر که شدى همنشین دل // مى گویمت دعا و ثنا مى فرستمت
فداى حقیقت که شوم که از او خبر ندارى ! دستورالعمل آن است که از خود و خودرایى دست بردارى ، جان من به لب آمد از گفتن این که راه نجات و خلاص در استغراق ذکر الهى و تفکر در معرفت نفس و خودشناسى است و ذکر و فکر ، خود راهنماى تو خواهد شد.
( ( یا من اسمه دواء و ذکره شفاء ) ) : ( اى که نام او دواى دردها و یاد او شفابخش نمى بینى و داروى تو هم نزد خود توست فهم نمى کنى )
تو خود حجاب خودى حافظ از میان برخیز . جناب عالى در همه چیز اهتمام دارید ، مگر در همین یک کلمه ، پس حالا که چنین است :
تو و تسبیح و مصلى و ره زهد و ورع // من و میخانه و ناقوس و ره دیر و کنشت.
بارى جناب حاج میرزا ... سلمه الله ، انشاء الله از آب و گل بیرون آمده است و رشته معرفت نفس به دست آورده و آقا میرزا ... هم ماشاءالله خوب مشغول است بحسب ظاهر ، امید پیش آمد ، بزودى انشاء الله در او هست.
بارى نوشته بودى در تضرع و ابتهال هم چیزى بنویس تا این که نوشتجات ناقص نماند. نمى دانم بر این حرف خنده کنم یا گریه ، ایکاش بر دل مبارکت زده مى شد و نوشته مى شد و الا بر کاغذ خیلى زده اند و نوشته اند.
فدایت این مساله و باقى مسائل راه آخرت آموختنى نیست ، بلکه نوشیدنى است. تضرع و ابتهال نخواهد بود. ( ( فهم والنار کمن راوها و هم فیها معذبون ) ). طرفه این که با این همه بى التفاتى تعجبم که از کجا یک مطلب را خوب فهمیده اى و آن این است که جهالت این حقیر را خوب فهمیده و به رشوه ناقص نماندن نوشتجات ، دل مرا شاد فرموده اى. با وجود این ، باز مى گوئى کشف و شهودى برایم نشده و علمى بحقایق اشیاء نیافته ام. در این خیال بوده باشید !
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته .
■ التماس دعا - مجید شجاعی - زنجان - نهم فروردین سال نود و شش هجری شمسی .

برچسب ها: دستور العمل ، عرفان ، سید احمد کربلایی ,
[ بازدید : 2363 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ پنجشنبه 10 فروردين 1396 ] [ 0:18 ] [ ★★★ مجید شجاعی ★★★ ]

[ ]

◆◆◆ قبس و قسمتی از اسرار حروف از دیدگاه جناب محی الدین بن عربی ◆◆◆


قبس من أسرار الحروف لدى محی الدین بن عربی

و هذا العلیم الشهیر بعلوم التصوف و الأسرار محیی الدین بن عربی أسهب فی الحدیث عن أسرار الحروف فی کتابه الفتوحات المکیة و ذلک فی المجلد الأول فی الصفحات من (ص ۵۱- ص ۹۱) ، و قد قسّم بحثه إلى فصلین : الأول فی معرفة الحروف و مراتبها و الحرکات و هی الحروف الصغار و ما لها من الأسماء الإلهیة، و قد لخصها شعرا بما یلی:
إن الحروف أئمة الألفاظ // شهدت بذلک ألسن الحفاظ
دارت بها الأفلاک فی ملکوته // بین النیام الخرس و الایقاظ
ألحظنهاالأسماء فی مکنونه // فبدت تعز لذلک الألحاظ
و تقول لو لا فیض وجودی ما بدت // عند الکلام حقائق الألفاظ
و قال : اعلم- أیدنا اللّه و إیاک- أنه لما کان الوجود مطلقا من غیر تقیید یتضمن المکلف و هو الحق تعالى و المکلفین و هم العالم و الحروف جامعة لما ذکرنا ، أردنا أن نبیّن مقام المکلف من هذه الحروف من المکلفین من وجه دقیق محقق لا یتبدل عند أهل الکشف إذا وقفوا علیه ... إلخ.
ثم فصل القول فی هذا الفصل و قد أعرضنا عنه لطوله و خروجه عن منهجیة کتابنا ، ثم ذکر مراتب الحروف ، و قال : اعلم وفقنا اللّه و إیاک أن الحروف أمة من الأمم مخاطبون و مکلفون ، و فیهم رسل من جنسهم و لهم أسماء من حیث هم و لا یعرف هذا إلا أهل الکشف من طریقنا ، و عالم الحروف أفصح العالم لسانا و أوضحه بیانا و هم على أقسام کأقسام العالم المعروف فی العرف... ثم فصل القول فی ماهیة کل حرف اعتبارا من الألف و لغایة الیاء.

و فی الفصل الثانی فصل القول فی معرفة الحرکات التی تتمیز بها الکلمات و هی الحروف الصغار، و لخصها شعرا فقال :
حرکات الحروف ست و منها أظهر اللّه مثلها الکلمات
هی رفع و ثم نصب و خفض حرکات للأحرف المعربات
و هی فتح و ثم ضم و کسر حرکات للأحرف الثابتات
و أصول الکلام حذف فموت أو سکون یکون عن حرکات
هذه حالة العوالم فانظر لحیاة غریبة فی موات
و قال : اعلم أیدنا اللّه و إیاک بروح منه إنا کنا شرطنا أن نتکلم فی الحرکات فی فصل الحروف لم أطلق علیها الحروف الصغار؟ ثم أنه رأینا أنه لا فائدة فی امتزاج عالم الحرکات بعالم الحروف إلا بعد نظام الحروف و ضم بعضها إلى بعض ، فتکون کلمة عند ذلک فی الکلم و انتظامها ینظر إلى قوله تعالى فی خلقنا: فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی و هو ورود الحرکات على هذه الحروف بعد تسویتها فتقوم نشأة أخرى تسمى کلمة کما یسمى الشخص الواحد منا إنسانا فهکذا انتشأ عالم الکلمات و ألفاظ من عالم الحروف ، فالحروف للکلمات موادکالماء و التراب و النار و الهواء لإقامة نشأة أجسامنا، ثم نفخ الروح فیه الأمریّ فکان إنسانا... إلخ.
و هکذا راح یفصل القول فی هذا الفصل إلى أن جاء إلى آخره و قد أعرضنا عنه لطوله و عدم مطابقته منهج کتابنا هذا.
إن المنهج الذی سلکه محی الدین بن عربی فی أسرار الحروف یختلف عن المنهج الذی اتبعه الأنطاکی فبعض الأسرار عند ابن عربی هی غیرها عند الأنطاکی ، و لکن کل منهما یتفق مع الآخر على الروحانیة فی الحروف و أنها ذوات و خلق من خلق اللّه تعالى، و أن الإحاطة بأسرارها جمیعا مستحیلة ، و ما لدى العلماء منها إلا القلیل ، فسبحان الذی صور کل شی ء و أتقن صنعه.
هذا و لا نرید أن نلاحق علماء الحروف و ندون ما قالوه و ما ظهر و بان لهم من أسرارها ، لأن ذلک ضرب من المستحیل ، و خارج عن نطاق البحث و القدرة ، و ما وقفنا عنده کان للدلالة على احتضان الحروف لعلوم الأسرار التی یستحیل على البشریة معرفتها إلا بالقدر الذی شاء اللّه تعالى أن یهبه إلى أنبیائه و أوصیاء أنبیائه و رسله ، و الأئمة و العلماء المقربین منه ، و الحمد للّه رب العالمین.
و من هنا قد نجد عند علماء أسرار الحروف من العلم ما لا نجده عند غیرهم لأنها من العلوم الإلهیة الموهوبة ربانیا بالدرجة الأولى أو المعطاة بإجازة من علمائها إلى من یخلفهم فی حمل تلکم الأسرار بالدرجة الثانیة ، و اللّه أعلم.

★ انشاالله بشرط حیات اولا و توفیق ثانیا برای استفاده آحاد مخاطبان ، ترجمه مطلب مهم و جذاب فوق تقدیم عزیزان مخاطب این پایگاه خواهد شد. ★

برچسب ها: اسرار حروف ، محی الدین بن عربی ,
[ بازدید : 810 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ سه شنبه 8 فروردين 1396 ] [ 21:34 ] [ ★★★ مجید شجاعی ★★★ ]

[ ]

★★★ عید در قرآن ★★★


" قال عیسی ابن مریم أللهم ربنآ أنزل علینا مآئدة من السمآء تکون لنا عیدا لأولنا و ءاخرنا و ءایة منك و ارزقنا و انت خير الرازقين " سوره مبارکه مائده آیه 114.

عنکبوتان مگس قدید کنند // عارفان هر دمی دو عید کنند ( حضرت مولانا ).

■ سرآغاز فصل جوشش و رویش که طلیعه ی زندگی سرشار از زایش سبز را نوید می دهد و کوچه باغهای پرگل که میعادگاه عشاق خواهد بود ، بر شما مخاطبان این پایگاه میمون و خجسته باد. امید آن دارم که روز و روزگاری گل و بلبل در انتظارتان باشد. و به هرچه و هرکه مطلوبتان است زود دست یابید.

آن را که نظر در خاک است ، عیدش خاکی و آن کس که باز اشهب و براق همتش سر در افلاک دارد ، عیدش افلاکی خواهد بود. و آن فرخ رو که که سری در آسمان و پایی در زمین دارد ، هر دم دو عید را واجد خواهد بود و این همان سر بیت معروف جناب مولاناست که در صدر این نبشتار خوش درخشید.

باری از حضرت ربوبی تمنای عاشقانه داریم که مائده از آسمان بر ملت ایران فرو فرستد که سخت نیازمندش هستیم. و با فرو فرست برکات قدسیش ، هم برای اول و هم برای آخرمان عید را شاهد باشیم. خوش باشید و رستگار ، انشاءالله.

*** بمنه و کرمه عز اسمه ***

◆ مجید شجاعی ◆ زنجان ◆


برچسب ها: قرآن ، عید ,
[ بازدید : 530 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ شنبه 5 فروردين 1396 ] [ 20:51 ] [ ★★★ مجید شجاعی ★★★ ]

[ ]

ساخت وبلاگ تالار مشاور گروپ لیزر فوتونا بلیط هواپیما تهران بندرعباس اسپیس تجهیزات عقد و عروسی تعمیر کاتالیزور تعمیرات تخصصی آیفون درمان قطعی خروپف اسپیس فریم اجاره اسپیس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]