★★★ باژبود ★★★

*** عرفان و هنر اسلامی ***

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ ★★★ باژبود ★★★ خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

■■■ چند سؤال مهم درباره حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام ■■■


★ آیا حضرت عباس (ع) در جنگ صفین حاضر بود ؟

طبق اطلاعات کتاب «تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهدا» (زیر نظر حجت الاسلام مهدی پیشوایی)، مورخان درباره حضور عباس در جنگ صفین اختلاف دارند. برخی نوشته اند او در جنگ صفین شرکت داشته است برخی از محققان معاصر معتقدند عباس در بعضی جنگ‌ها حضور داشته، اما پدر بزرگوارش اجازه پیکار به او نداده است. بعضی هم بر آن اند که وی علاوه بر حضور در صفین، در نبردی قهرمانانه، ابتدا هفت تن از پسران ابن شَعثاء و سپس خود ابن شَعثاء را، که از قهرمانان سپاه معاویه بود، به هلاکت رساند و حیرت ناظران را برانگیخت .
اما چنین مطلبی در منابع متقدم نیامده و محدث نوری معتقد است این ماجرا مربوط به عباس بن ربیعة (بن حارث بن عبدالمطلب) است که مشابه چنین جریانی را برایش نقل کرده اند و همین، باعث اشتباه برخی نویسندگان شده است؛ وگرنه عباس (ع) اصلاً در صفین حضور نداشته است .
اما برخی محققان پاسخ داده اند که این دو جریان متفاوت اند؛ زیرا هر دو (به فاصله چند صفحه) در مناقب خوارزمی آمده و بعید است که خوارزمی به اشتباه یک جریان را به دو شکل نقل کرده باشد. فارغ از همه این قیل وقال‌ها حقیقت آن است که اگر بپذیریم که تاریخ تولد عباس در سال ۲۶ قمری بوده، او در جنگ صفین، یعنی در سال ۳۷ قمری، فقط یازده سال داشته است و در این صورت نمی توان پذیرفت که با این سن کم در جنگ شرکت کرده باشد .

★ آیا حضرت عباس (ع) در قصاص ابن ملجم نقش داشت ؟

عباس در زمان قصاص قاتل پدرش حاضر بود؛ اما نقشی در اجرای قصاص نداشت. او در هنگام غسل پیکر مطهر امام حسن (ع) همراه برادرش محمد حنفیه، امام حسین (ع) را یاری می‌داد.
از عباس بن علی (ع) در دوره امامت امام حسین (ع) تا پیش از حوادث کربلا، مطلبی در دست نیست؛ اما مسلم است که با آغاز نهضت امام حسین (ع)، عباس در کنار برادر بزرگوارش حضور داشته و به همراه ایشان، شبانه مدینه را به سمت مکه ترک کرده است .

★ همسر حضرت عباس (ع) که بود ؟

عباس (ع) با لبابه دختر عُبیدالله بن عباس بن عبدالمطلب ازدواج کرد. البته کنیزی نیز داشت که از او صاحب فرزندی به نام حسن شد . درباره تعداد فرزندان عباس اختلاف نظر وجود دارد.
حضرت عباس (ع) چند فرزند داشت؟
برخی برای ابوفاضل (ع) دو فرزند به نام‌های عُبیدالله و فضل ذکر کرده اند (علوی (عمری)، اَلْمُجدی فی انساب الطالبیین، ص ۴۳۶) و برخی به دو فرزند به نام‌های عبیدالله و حسن اشاره کرده اند (ابن قتیبه دینوری، المعارف، ص ۱۲۷).
ابن شهر آشوب از فرزند دیگری به نام محمد نام می‌برد که در کربلا به شهادت رسیده است. (مناقب آل ابی طالب، ج ۴، ص ۱۲۲).
بعضی متأخران چهار پسر به نام‌های عبیدالله، فضل، حسن و قاسم و دو دختر برای عباس برشمرده اند. (مقرّم، العباس، ص ۳۵۰) و برخی به این چهار نفر، پسر دیگری به نام عبدالله نیز افزوده و گفته اند که وی نیز در کربلا به شهادت رسیده است .

★ نسل حضرت عباس (ع) چگونه تداوم یافت ؟

همه دانشمندان نسب شناس اتفاق نظر دارند که نسل عباس (ع) تنها از طریق پسرش عُبیدالله، تداوم یافته است .
از نسل حضرت اباالفضل رجال نامداری پا به عرصه وجود نهادند؛ از جمله پنج تن از نوادگان او - یعنی پسران حسن بن عُبیدالله بن عباس - به نام‌های عبیدالله، عباس، حمزةالأکبر، ابراهیم جَردَقه و فضل، در عصر خود افراد سرشناسی بودند. عبیدالله امیر و قاضی القضاة مکه و مدینه بود . عباس سخنرانی فصیح و شاعری توانا شناخته می‌شد. فضل سخنوری فصیح و بسیار متدین و شجاع بود. ابراهیم را نیز به فقه و ادب و زهد می‌شناختند و قاسم بن حمزة بن حسن بن عبیدالله در یمن جایگاهی رفیع داشت .
از فرزندان عباس بن عبیدالله نیز، عبدالله سخنران و شاعری فصیح بود که در دربار مأمون جایگاهی ویژه داشت. از نوادگان حضرت عباس برخی وارد ایران شدند و در شهرهای شیراز، گرگان و اَرجان (بهبهان) ساکن شدند و برخی دیگر به یمن، مصر و مغرب کوچ کردند .

★ حضرت عباس (ع) چند برادر داشت ؟

«عبدالله» از فرزندان‌ام البنین و برادر حضرت اباالفضل بود. لقبش را عبدالله اصغر و کنیه اش را ابومحمد اکبر نوشته اند. وی به هنگام شهادت ۲۵ سال داشت و از خود فرزندی به یادگار نگذاشت. عبدالله راهانی بن ثَُبَیت حَضرَمی به شهادت رساند.
«أبوعمرو عثمان» یکی دیگر از فرزندان أم البنین و از برادران عباس بوده است. امیر مؤمنان (ع) به سبب علاقه ای که به عثمان بن مظعون داشت، این فرزندش را عثمان نامید و فردمود: إنما سَمّیتةُ باسم أخی عُثمان بن مَظعون؛ «من او را به نام برادرم عثمان بن مظعون نامیده ام». عثمان در روز عاشورا با تیر خَوْلی بن یزید و با همدستی مردی از بنی أبان بن دارم به شهادت رسید. او در هنگام شهادت ۲۱ سال داشت.
«أبوعبدالله جعفر»، فرزند‌ام البنین و آخرین برادر تنی حضرت اباالفضل بود که در کربلا به دست هانی بن ثُبیْت حَضْرمی به شهادت رسید. برخی معتقدند وی در هنگام شهادت نوزده سال داشته است .
«ابوبکر بن علی (ع) » برادر ناتنی عباس است که منابع متقدم نام مادرش را «لیلی» ثبت کرده اند. برخی معتقدند نام او محمد اصغر بوده است؛ ولی برخی مصادر، محمد اصغر و ابوبکر را در کنار هم، به عنوان دو تن از فرزندان امیر مؤمنان (ع) ذکر کرده اند. ابن اعثم و نسّابه علوی نیز نام او را «عبدالله» ثبت کرده اند. وی در روز عاشورا به شهادت رسید .
«محمد» یکی دیگر از فرزندان امام علی (ع) بود که برخی او را با لقب «اصغر» معرفی کرده اند. مادرش أسماء بنت عمیس خثعمی، و به عقیده برخی کنیزی أمّ ولد بوده است . محمد در روز عاشورا در ۲۲ سالگی، به دست مردی از (بنی) أبان بن دارم به شهادت رسید .

--------------- -------------------

★ التماس دعا ... مجید شجاعی - قم - عصر پنجشنبه 26 امرداد 1396 ★

برچسب ها: حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام ,
[ بازدید : 728 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ پنجشنبه 26 مرداد 1396 ] [ 19:07 ] [ ★★★ مجید شجاعی ★★★ ]

[ ]

★★★ سفرنامه ی روستای تخته یورد ماهنشان زنجان ★★★


صبح یک روز دل انگیز بهاری ، نطفه ی شروع یک سفر جذاب و بیاد ماندنی در روح و روان نگارنده ی این سطور منعقد شد . بعد از تهیه ی مقدمات سفر و قرائت دعای رفع خطر ، بستن بار و بندیل ؛ و ساک بجای زنبیل ، ساعت حدود 10 صبح بود که ما از زنجان بیرون زدیم .
اینکه می گویم بیرون زدیم ، یعنی اینکه با یک حالت سریع و تهاجمی از شهر خارج شدیم . بخاطر عجله و شتاب معقول و غیر شیطانی ! که برای رسیدن به هدف و مقصدمان داشتیم و بخاطر دوری و بعد مسافت ، استارت آتشینی به مرکب راهوارمان و ماشین دودی باجناق زدیم و "د" برو که رفتی !
مطلوب و بارانداز ما ، روستای "تخته یورد" از روستاهای اطراف ماهنشان و در منتهی الیه محدوده ی جغرافیایی استان زنجان بود . دقیقا" مرز آذربایجان شرقی و نقطه تلاقی و اتصال این استان با استان زنجان .
وسیله سیر ما برخلاف سفر به روستای "قلعه جوق سیاه منصور" ، ماشین پژوی 405 نقره ای باجناق بنده آقای شهرت عباسی بود . ماشین خودم را که با آن به همراه خانواده از قم به زنجان آمده بودیم ، در زنجان گذاشتم که خانواده استفاده کنند .
از خروجی غربی زنجان که خارج می شوی ، مدتی باید از جاده ترانزیت قدیم استفاده کنی . البته اتوبان هم آماده شده و می توانی از آن هم بهره ببری . اما بخاطر آشنایی بیشتر و سهل الوصول بودن ، جاده قدیم را انتخاب کردیم .
روز هجدهم ( 18 ) ماه مبارک رمضان سال 1438 هجری قمری بود و ما باید برای اجرای مراسم شب نوزدهم ( 19 ) به روستا می رسیدیم .
ماشین دودی باجناق دل جاده را می شکافت و آن را می بلعید ! ماشینی که جاده را می بلعید و می خورد !!! ماشین جاده خور !!!
بعد از مدتی طی مراحل و قطع منازل بالأخره حوصله ی باجناق سر آمد و از جایی که من نمی شناختم ، وارد اتوبان شد . حالا دیگر ماشین پرواز می کرد . انگار لاستیک ها از جاده و زمین بریده بودند و ما روی هوا پرواز می کردیم . باز ماشین پرنده ی ما جاده را می خورد و ما را می برد ! بخاطر وسعت اطلاعات باجناق و نیک مشربی و خوش صحبتی ایشان ، در طول مسیر از هر دری سخن به میان آوردیم .
تحلیل کم و کیف انتخابات ریاست جمهوری و سال 1396 که تازه آن را پشت سر گذاشته بودیم و جناب آقای دکتر روحانی به عنوان منتخب مردم معرفی شده بودند و تهاجم کور دواعش غرق فواحش به حرم امام ( ره ) و مجلس شورای اسلامی ، تا توطئه های مختلف و الوان صهیونیسم و عربستان و ... موضوعاتی بودن که مورد بحث و بررسی قرار گرفتند . آخرالأمر با این آرزو که انشاالله روزی پرچم عزای سیدالشهدا ( ع ) را روی دیوار کعبه کوبیده و در مسجدالحرام زیارت عاشورا بخوانیم و نیز به امید روزی که در کاخ سیاه به ظاهر سفید ، دعای پرفیض کمیل برگزار کنیم ، وارد فاز و مقوله ی دیگری شدیم .
طبیعت سحار و چشم نواز اطراف واقعا" و حقیقتا" هوش ربا بود و جولان ذهنی فوق العاده ای در انسان ایجاد می کرد . مدتی نیز حول و حوش مناظر اطراف و روستاهایی که از آنها رد می شدیم و باجناق مثل کف دستش همه ی آنها را می شناخت و به من معرفی می کرد ، گفت و شنفت کردیم .
خلاصه بعد از مقداری طی طریق در اتوبان از محلی در نزدیکی روستای "قیطول" ، که تابلوی سد "مشمپا" در آن نصب شده بود ، وارد جاده ی دوطرفه ای شدیم که ما را به سوی مقصد می برد .کم کم و بتدریج آب و هوا نیز تغییر می کرد و در اطراف جاده ، ما شاهد شالیزارهایی بودیم که افرادی در آن مشغول زراعت و فلاحت برنج بودند . لازم به ذکر است که روستاهای آن حومه مثل "قره بوته" و "حصار" و "مشمپا" بخاطر وجود شالیزارهای برنج و محصول خوب و خوش پختی که در آنجا به عمل می آید ، بسیار معروف و مشهور هستند . اهالی زحمت کش و مهمان نواز و غریبه دوست آنجا ، برنج بسیار نفیس و ثمین و معطر و خوش پخت را به قیمت بسیار کم و نازلی به خریداران مختلف ( جزئى و کلی و سر زمین و خارج از روستا ) می فروشند . برنجی که هزاران رجحان و برتری دارد به برنج های خارجی مثل هندی و تایلندی و ...
باری ، طبیعت بسیار زیبا و دل انگیز بود . هوا بسیار معتدل و جانفزا و مملو از عطر گیاهان دارویی و گلهای وحشی و کوهی که مشام جان را بسی نیک می نواختند . در جایی بلای کوه و در کنار جاده ، شبح چیزی توجهم را جلب کرد . دقیقا" در بالای تکه سنگ های بزرگی در رأس کوه چیزی شبیه لانه بچشم می خورد و داخل آن رنگ سفیدی که به چشم می زد . نزدیک تر که شدیم ، معلوم شد که چند لک لک در آنجا بخاطر محیط و فضای مناسب لانه سازی کرده و به زندگی ساده و آرام و بی غل و غش خود مشغول بودند . بی خیال و بی اعتنا به مسائل روز و گرانی و تورم ، مشغول زاد ولد و گذران عمر خود هستند ! مقداری به حال آن موجودات زیبا و دوست داشتنی غبطه خوردیم و راهمان را کشیدیم و رفتیم .
بعد از مدتی سیر و سلوک فیزیکی ! به روستای "پری" رسیدیم . روستایی که غالبا" با اسم روستای "خیرآباد" باهم در زبان مردم ذکر و یاد می شوند .

■ فرجام نخستین بخش .
■ تحریر شد بتاریخ هشتم امرداد ماه سال یکهزار و سیصد و نود و شش . " زنجان " .

برچسب ها: سفرنامه ، تخته یورد ، ماهنشان ، زنجان ,
[ بازدید : 1246 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ دوشنبه 9 مرداد 1396 ] [ 1:41 ] [ ★★★ مجید شجاعی ★★★ ]

[ ]

★ قابل توجه دوستداران خاطره و سفرنامه ★


با عنایات ربوبی و تحت توجهات باطن اولیا و اوصیای الهی ، انشاالله بزودی سفرنامه و خاطره ی تبلیغی روستای تخته یورد از توابع شهرستان ماهنشان زنجان تایپ و آماده انتشار در این پایگاه خواهد گردید . روستایی بسیار دورافتاده و در منتهی الیه مرز استان زنجان و آذربایجان شرقی که زندگی بسیار طبیعی و بدوی در آن جریان دارد . دارای مردمانی از جنس آب و روشنی و واجد جاذبه های فراوان گردشگری و مناظر بکر ، گیاهان دارویی و نقطه ای که برف امسال تا برف بعدی در آن می ماند و ...

■ منتظر باشید و ما را از دعای خیر خود فراموش مفرمایید . پاینده باد ایران و مانا باد ایرانی .


برچسب ها: سفرنامه ، تخته یورد ، زنجان ، ماهنشان ,
[ بازدید : 624 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ سه شنبه 3 مرداد 1396 ] [ 1:29 ] [ ★★★ مجید شجاعی ★★★ ]

[ ]

◆◆◆ رمز و راز و علت آتش پرستی ◆◆◆


••• سرّ پرستيده شدن آتش •••


حديث (۱) پدرم رحمة اللَّه عليه فرمود: سعد بن عبد اللَّه، از محمّد بن حسين بن ابى الخطاب و احمد بن محمّد بن عيسى نقل نمود كه ايشان گفتند: محمّد بن سنان از اسماعيل بن جابر و كرام بن عمرو و اين دو از عبد الحميد بن ابى ديلم نقل كردند كه وى از حضرت ابى عبد اللَّه عليه السّلام نقل نمود كه آن حضرت فرمودند: هنگامى كه قابيل ديد آتش، قربانى «۲» هابيل را پذيرفت و قربانى او را اعتناء نكرد شيطان به وى گفت: علّت پذيرفته شدن قربانى هابيل آنست كه او اين آتش را مى پرستد پس تو نيز آن را عبادت كن. قابيل در جواب شيطان گفت: آتشى را كه هابيل پرستيده عبادت نمى كنم ولى نسبت به آتش ديگر حرفى ندارم و قربانى برايش مى برم.
اين بار آتش جديد قربانى وى را پذيرفت از اين رو قابيل آتش خانه اى بنا كرد و در آن آتش افروخت و به آن تقرّب مى جست و عبادتش مى كرد و بدين ترتيب از پروردگار عزّ و جلّ به طور كلّى غافل گرديد و همين سبب شد كه آتش پرستى در دودمانش به ميراث باقى ماند.
______________________________

(۱) - مرحوم مجلسى در كتاب بحار الانوار ج (۱۰) ص (۱۴) مى فرمايد: شايد كلمه «درهم» در اصل «دار همّ» يعنى خانه حزن و اندوه بوده سپس در اثر كثرت استعمال به 《 درهم 》مبدّل گرديده.
(۲) - مقصود از «قربانى» چيزى است كه با آن به حقّ تعالى تقرّب جويند اعم از ذبيحه يا غير آن.
در تفسير شريف لاهيجى مى نويسد: آورده اند كه هابيل صاحب گوسفندان بود، برّه اى فربه و خوب كه به غايت آن را دوست مى داشت آورد و به سر كوهى نهاد، قابيل صاحب زرع بود، دسته اى گندم ضعيف كم دانه را آورده و در همان موضع قرار داد، پس قربانى هابيل قبول شد به اين نحو كه آتش سفيد بى دود از آسمان فرود آمد و گوسفند را بخورد ولى به قربانى قابيل التفاتى نكرد و از آن درگذشت.


برچسب ها: آتش پرستی ,
[ بازدید : 686 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ دوشنبه 2 مرداد 1396 ] [ 21:06 ] [ ★★★ مجید شجاعی ★★★ ]

[ ]

ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]