★★★ باژبود ★★★

*** عرفان و هنر اسلامی ***

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ ★★★ باژبود ★★★ خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

★☆★ خلاصه حالات سومین خورشید منظومه ی محمدی صلوات الله و سلامه علیه ★☆★




آن حضرت روز پنج شنبه یا سه شنبه ؛ و بنابر مشهور سوّم شعبان ، سال چهارم هجری - سالی که در آن جنگ خندق واقع شد - در شهر مدینه منوّره دیده به جهان گشود .
★ ولادت آن حضرت دَه ماه و بیست روز بعد از برادرش - امام حسن مجتبی علیه السّلام - رخ داد ؛ و شش ماهه به دنیا آمد .
★ نام : حسین (صلوات اللّه و سلامه علیه) .
★ کنیه : ابوعبداللّه ، ابوعلی ّ، ابوالشّهداء ، ابوالا حرار ، ابوالضّیم و …
★ ألقاب : سیّد ، مظلوم ، رشید ، عطشان ، طیّب ، وفی ّ، زکی ّ، مبارک ، قتیل ، شهید ، سبط ، سعید و …
★ پدر : امام علیّ بن ابی طالب ، امیرالمؤمنین صلوات اللّه علیه .
★ مادر : حضرت فاطمه زهراء علیها السّلام .
★ نقش انگشتر : یکی (اِنَّ اللّه بالغ امره) ، و دیگری (لا اله الاّ اللّه عدّة للقاءاللّه) بوده است .
★ مدّت عمر : آن حضرت حدود شش سال در حیات جدّش رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله ، حدود هفت سال و اندی در حیات مادرش فاطمه زهراء علیها السّلام ، ۳۷ سال در حیات پدرش امیرالمؤمنین علیّ علیه السّلام ؛ و چهل و هفت سال نیز هم زمان با برادرش امام حسن مجتبی علیه السّلام زندگی و عمر خود را سپری نمود ، که جمعا عمر با برکت آن حضرت را بین ۵۷ تا ۵۸ سال گفته اند .
★ فرزندان : در تعداد فرزندان؛ و نیز اسامی دختران و پسران امام حسین علیه السّلام اختلاف است ، ولی مشهور شش نفر گفته اند .
★ امامت : حضرت در سنّ ۴۷ سالگی ، پس از شهادت برادرش امام حسن مجتبی علیه السّلام ، روز جمعه ، ۲۸ ماه صفر ، سال پنجاهم هجری قمری به منصب امامت نائل آمد .
و حدود یازده سال - در زمان حکومت معاویه و فرزندش یزید - امامت و رهبری جامعه اسلامی را به عهده داشت .
★ خروج از مدینه : حضرت شبِ یک شنبه ، ۲۸ رجب ، سال ۶۰ هجری از شهر مدینه طیّبه به سمت مکّه معظّمه خارج شد ؛ و روز جمعه سوّم شعبان همان سال وارد شهر مکّه گردید .
و چون عدّه ای به سرکردگی عمرو بن سعید از طرف یزید ، به قصد آشوب و کشتار و پایمال نمودن خون حضرت ابا عبداللّه الحسین علیه السّلام وارد شهر مکّه شده بودند ، به ناچار حضرت روز هشتم ذی الحجّة - روز تَرْویه - پس از انجام سعی بین صفا و مروه ، که روز سه شنبه باشد به سوی عراق حرکت نمود .
و روز چهارشنبه یا پنج شنبه دوّم محرّم الحرام ، سال ۶۱ هجری وارد سرزمین کربلای پربلا گردید .
★ کیفیّت شهادت : آن امام مظلوم علیه السّلام ، به دستور یزید بن معاویه ؛ و با لشکرکشی عبیداللّه بن زیاد ؛ و فرماندهی عمر بن سعد ، توسطّ شمر بن ذی الجوشن و خولی بن یزید و سنان بن انس لعنة اللّه علیهم اجمعین ، با وضعیّتی فجیع و دلخراش در حال تشنگی و غربت به قتل و شهادت رسید .
★ زمان شهادت : روز عاشورای محرّم الحرام ، سال ۶۱ قمری ، بعد از نماز عصر ؛ این حادثه دلخراش واقع گردید .
★ محلّ و چگونگی دفن : در کربلا - در ضلع غربی فرات - در همان قتلگاه خویش، توسطّ امام سجّاد علیه السّلام ؛ و یاری بنی اسد بدون غسل و کفن ، دفن گردید .
★ ثواب زیارت : از حضرت صادق آل محمّد، جعفر بن محمد علیهماالسّلام وارد شده است : هرکس که قبر شریف امام حسین علیه السّلام را با معرفت زیارت کند ، خداوند ثواب هزار حجّ مقبول و نیز هزار عمره مقبوله در نامه اعمالش ثبت می‌نماید و تمام گناهانش - غیر از حقّالنّاس و … - بخشوده می‌گردد .
★ نماز آن حضرت : دو رکعت است ، در هر رکعت پس از خواندن سوره حمد ، بیست و پنج مرتبه سوره توحید خوانده می‌شود ، بعد از سلام نماز ، تسبیحات حضرت زهراء علیها السّلام گفته می‌شود ؛ و پس از آن تقاضا و درخواست حوایج مشروعه از درگاه خداوند متعال ، که ان شأاللّه تعالی برآورده خواهد شد .

برچسب ها: امام حسین علیه السلام ,
[ بازدید : 3015 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ پنجشنبه 22 فروردين 1398 ] [ 13:11 ] [ ★★★ مجید شجاعی ★★★ ]

[ ]

★☆★ من یک قاتلم ، باور کنید !!! ★☆★



راویان اخبار و ناقلان آثار و طوطیان شکرشکن شیرین گفتار چنین روایت کرده اند :
که نویسنده و متفکری صادق نام که شهرت هدایت داشتی و زبان سنسکریت و تاریخ و علوم اجتماعی و طب گیاهی و ... نیک میدانستی در نخستین جملات رمان معروف خود " بوف کور " چنین می نگارد که :
" در زندگی زخمهایی است که روح را در انزوا آرام آرام می خورد و می خراشد ... "
این تعبیر حکایت روز و روزگار منست . هر روز و هر آن اتفاقی و حادثه ای روح و روان مرا می خراشد و سوهانش می کشد .
با خبر شدم دختر نوجوانی از همشهریان و آشنایانم دارفانی را وداع کرده است . باورش برایم بس مشکل و سخت بود . انگار می کردم که خواب میبینم . اما چه خوابی که مگر خوابش را ببینم که خواب میبینم . او به قصد خودکشی چندین و چند قرص را خورده و بار سفر را بسته بود .
تحقیق که کردم معلوم شد که ایشان محصول یک خانواده ی فقیر و پریشان خال بوده است . پدر و مادرش معتاد بوده اند و نیز دایی و ...
آوخ که سوختم و آتش گرفتم . دختر را زیاد دیده بودم . زیبا بود و متین . با وقار و با شخصیت . با اینکه پانزده سال بیشتر نداشت اما بسی بیش از سن و سالش فهیم بود .
با خود می اندیشم که آخر چرا ؟! چرا او ؟! در این میان آیا مقصر کیست ؟
یعنی قاتل و کشنده ی او چه شخص یا چه چیزیست ؟
خیلی فکر کردم . آخرش به این نتیجه رسیدم که قاتل او جز خود من شخص دیگری نیست .
آری تعجب نکنید . من قاتلم ! الآن هوش و حواسم هم سرجای خودش است . انشاالله هذیان هم نمی گویم . خودم در عین هوشیاری و درک کامل اعتراف می کنم که قاتلم !
حالا اگر علتش را بخواهید عرض کنم :
من و هزاران نفر مثل خودم با اینکه دیدیم چه فاجعه ای در جریان است ، اقدامی نکردیم .
چرا با کمال قاطعیت به جنگ فقری که او و خانواده اش را تهدید می کرد نرفتیم ؟!
چرا فقط به فکر زندگی و رفاه خود بودیم ؟ چرا با دیو اعتیادی که کیان خانواده ی این دختر را از هم پاشیده بود ، دست و پنجه نرم نکردیم ؟! من با سکوت خود قاتلم .
خداوندا مرا ببخش و بیامرز .
و ای انسانها شما نیز حلالم کنید ! خود کرده را تدبیر نیست .
اما غم و غصه امانم را بریده است . اگر من و ماها حواسمان به این دختر بود ، اگر پدر و مادری شایسته وی را تحت تربیت صحیحه قرار میدادند ، اگر دارای تحصیلات عالیه میشد ، اکنون در جشن عروسیش به شادخواری نشسته بودیم . افسوس که لباس سپید عروسیش کفنش شد ! دلم دارد از هم میپاشد . تصور میکنم که اگر همه چیز بر وفق مراد بود ، اکنون او دارای خانه و خانواده ای بود ، فرزندانی می آورد مثل دسته ی گل . سری بین سرها در می آورد . خانمی شایسته و برازنده ی نام ایران و ایرانی .
اما حیف که نشکفته پرپر شد . و این غم تا واپسین روز حیاتم در این کره ی خاکی با من خواهد بود .

★★★ بیا تا قدر یکدیگر بدانیم // که تا ناگه ز همدیگر نمانیم ★★★

■ مجید شجاعی / زنجان / 21 فروردین ماه سال یکهزار و سیصد و نود و هشت خورشیدی / ساعت 33 : 1 بامداد .
■ تا بعد ...

برچسب ها: قاتل ، خودکشی ,
[ بازدید : 515 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ چهارشنبه 21 فروردين 1398 ] [ 1:48 ] [ ★★★ مجید شجاعی ★★★ ]

[ ]

◆◆◆ خانه ی ما و خانه ی رود ◆◆◆


با عرض تحیات وافره و اظهار مهر و ادب خدمت بازدید کنندگان فرهیخته ی این رسانه :


مدتی این مثنوی تاخیر شد که علتش حضور بنده در یک محیط نظامی بود و ارسال مطالب و استفاده از نت محدودیتهایی داشت .

در خبرها همه از سیل شنیدیم و دیدیم و سیلاب اشک بر رخمان فرو بارید و ره گم کرد .

من باعث و بانی این محنت و بلا را خودمان میدانم . عالم ، عالم ظهور و ظاهر و مظهر و ظاهر کننده است . رود ، مظهر الله است . احترام به مظهر در حقیقت پاسداشت ظاهرکننده و مظهر است . ( به ضم میم ) .

عالم کلمات خداوند متعال است . و صفحه ی گیتی انشایی است که بس زیبا و دل پسند از جانب هو صادر شده است . رودخانه نیز کلمه ای از کلمات تامات حضرت حق است .

رودخانه همانطور که از اسمش پیداست خانه ی رود است . باید حفظش کرد . باید خانه اش را روبید . ( لایروبی ) . اما متاسفانه عده ای سودجو و فرصت طلب خانه ی رود را ویران کردند . ایشان نمی دانستند صبر رود زیاد است . درست مثل صبر خالقش . اما باز حدی دارد .

خانه ی رود را ویران کردیم و حالا نوبت انتقام رود است . که می خروشد و می خراشد و ...

پس بیاییم از انتقام طبیعت درس بگیریم . حرمت مظاهر الهیه را پاس داریم . و یک عمر خودمان و عزیزانمان از مواهب الهی کمال تمتع را ببریم .


★★★ انشاء الله تبارک و تعالی ★★★


برچسب ها: رودخانه ، سیل ,
[ بازدید : 562 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ سه شنبه 20 فروردين 1398 ] [ 1:13 ] [ ★★★ مجید شجاعی ★★★ ]

[ ]

ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]