دستور العمل های اسرار آمیز و بسیار مهم عرفانی آیت الله شاه آبادی ( ره )
◆◆◆ بسم الله الرحمن الرحيم ◆◆◆
بدان كه تو هستى و نمى ميرى. بدنست كه مى ميرد ، تو هستى و زنده. حساب كار خودت را بكن كه چه تهيه ديده اى براى زندگى آخرت. ببين براى اين دو روزه ، كه مى دانى ثباتى در آن نيست ، چه كوششها و تقلاها مى كنى. براى آن جا كه به حكم فطرت هستى و زندگى ابدى است ، چه كوشش كرده و چه تهيه ديده اى ؟ در آن جا زندگى انفرادى است ، احتياجات را خودت منفردا بايد رفع كنى ؛ باب استقراض و استعداد مسدود است. اين جا آمده اى كه تهيه براى آن جا ببينى.
معصوم مى فرمايد : ( ( ما كانت الدنيا مرتين ) ).
بايد به اراده كارت درست شود به صرف اراده اداره شود ، زندگى آخرت.
آن جا ، نتيجه تحصيلات عقلى و نفسى و حسى است ؛ يعنى ، بايد عقلت منور باشد به معارف حقه و عقايد صحيحه و صالحه. مقياس مقاصد مهمه عالم برزخ و ماوراء اين عالم ، همانا شخص شخيص وجود مقدس پيغمبر اكرم (ص) و ائمه هدى (ع) هستند.
عقايد وقتى صحيح و اخلاق در صورتى نيكو و اعمال هنگامى درست است كه مطابق عقايد و اخلاق و اعمال محمد (ص) باشد ؛ ميزان صحتش اين است. تشكيل عالم برزخ بر اين منوال است كه آنچه اين جا عمل كرده اى ، آن جا يابى ، چنانچه قرآن مجيد مى فرمايد : ( ( و كل انسان الزمناه طائره فى عنقه و نخرج له يوم القيمة كتابا يلقيه منشورا ) ).
اين مرحله به حكم ( ( ملك دوران ) ) است كه سلطان حس است و آنچه از حس سرزده محكوم به حكم اوست ، ليكن صورت برزخى آن. در اين جا نظر به نامحرم كرده ، فاصله ميان باصره و صورت حسى در اين جانور است و در آن جا نار است.
در اين جا ميل به وصال و نزديكى بود ، در آن جا به طورى كريه المنظر است كه مى گويى :
( ( يا ليت بينى و بينك بعد المشرقين ) ).
در اين جا مرغ بريان كرده حرام خوردى و تمام حواست از آن ملتذذ بود و در آن جا مرغ بريان كرده آتشين است و تمام حواست معذب. لذا كشف خاتم انبياء براى نجات بشر كه مى فرمايد :
( ( الذين يا كلون اموال اليتامى ظلما انما يكون فى بطونهم نارا ) ).
مثال است ولى صورت كليه دارد. در اين جا رنج و تعب است. براى پرستش حق : در هواى سرد وضو گرفتن است و در هواى گرم روزه گرفتن و صرف نظر از مال ، و در برزخ صورت خشنودى حق را ملاحظه كردن و متنعم به نعم الهى بودن است.
خلاصه ، تامين حيات آخرت به علم و ادب است ، چه عملى و چه قلبى و چه حسى. فلاح و رستگارى تابع ايمان و عمل است : ( ( يا ايها الذين آمنوا ) ) يعنى در مرتبه پرستش نبينيد الا معبود را. حريت آن جا ، نتيجه بندگى در اين جاست. كه نه خود را بيند و نه عبادت خود را.
لذا مى فرمايد : ( ( عبدتك ) ) عبادت مى كنم ترا. اين يكى از مراتب نازله ولايت و جلوه معبود و تجليبات ربوبى و كبرياى حق است و حرارت فطرت عشق است كه موجب پرستش و فناء در معبود و عدم ادراك عبادت مى شود.
يكى از سلاطين عالم برزخ ( ( ملك فتان ) ) است. كثيرالفتن و كثيرالامتحان كه ممتحن اعمال قلبى است و سنگينى و سبكى انسان را مى رساند. مى بيند اين كه در دنيا بوده ، آيا داراى ملكه صبر بوده است يا نه ؟ آيا داراى ملكه حياء و عفت و ملكه عدالت بوده يا خير ؟ اگر داراست سنگين و خيلى عظيم الشاءن است. و اگر واجد نباشد سبك و بى وزن است.
يكى ديگر از سلاطين عالم برزخ ، كه عظيم ترين سلاطين است ، ( ( سلطان عقل ) ) است كه بشير و مبشر است ، به اعتبار مواجه شدنش با مؤمن كه داراى عقايد حقه صحيحه و واجد معارف الهيه است. نكير و منكر است ، به اعتبار مواجه شدنش با منافق و كافر كه داراى عقايد باطله فاسده است.
خلاصه ، از جمله مقامات عالم برزخ ، كه باطن ايمن عالم است ، ملك مبشر و بشير است كه سلطان عقل است. پس سلاطين عالم برزخ تشكيل شده از سلطان حسن ، سلطان نفس ، سلطان عقل ، اينها مأمور محصلات حس ، نفس و عقل اند.
خداوند عالم ، انسان را مدرك حقايق گردانيده كه مبدء عالم را بفهمد و مرجعش را بداند كه كيست ؟ و موجد اين موجودات كيست ؟ عقل را به انسان عطا فرموده كه كشف اين حقايق كند و به عالم السماء و صفات ، بر احديت و مقام غيب الغيوى مطلع شود. اينها معقولات انسان است ؛ لذا در عالم برزخ يك سلطنت عظمى براى امتحان عقول است كه در مدرسه دنيا بيست سال ، چهل سال ، هفتاد سال يا بيشتر مانده ، چه تحصيل كرده ؟ و در اين مدت چه بوده ؟ و چه شده ؟ و چقدر معارف آموخته است.
دنيا مدرسه است و انبياء و علماء مدرسين و كتب سماوى كتب تدريسى كه بالاترين آنها قرآن كريم است. مى پرسند با اين كيفيات چه كردى ؟ نسبت به مؤمنين ( ( بشير ) ) و نسبت به منافقين ( ( ترساننده ) ) و نذير است. عالمى است وحشت انگيز وحشت آور؛ لذا دارد : وقتى عليا مخدره ، فاطمه بنت اسد را در قبر مى گذارند ، ( از شدت وحشت است يا خجالت مى كشد ) در پاسخ مقام ولايت لكنتى در لسان مباركشان پيش مى آيد ؛ (نه اين كه نعوذ بالله معتقد نبوده ، معاذ الله) لذا حضرت رسول (ص) تلقين مى فرمايد :
( ( هذا القائم على شيفر قبرك ، لا جعفر و لا عقيل ) ).
يعنى على است واجد ولايت مطلقه.
تلقين به معناى تعليم نيست زيرا جاى ياد گرفتن نيست ؛ بلكه يادآورى و تذكر است : مى فرمايد : ( ابنك، ابنك ) پسر تو ، پسر تو.
برزخ ، عالم ماندن نيست ؛ بلكه عالمى است براى تصفيه اعمال و اخلاق و عقايد تا رجوع به عالم قيامت كند و توحيد ذاتى و صفاتى و افعالى را تكميل كرده ، تحصيل لباس تقوا نموده و از مسارعت به سوى حق ، واجد مقامى شود كه ديگران حسرت برند ؛ زيرا ستايش و پرستش عابد و زنش به معارف اوست.
پس معلوم شد كه مايحتاج مادر عالم برزخ ، افعال و اعمال صالحه و حسنه و عقايد صحيح است و در آن جا درست و نادرست آنها نمايش داده مى شود ، لكن مسأله عبوديت و ثناء و قرب حق معارفى كه در عبادت است ، وجه ملكوتيش در عالم قيامت كبرى ظاهر خواهد شد.
يكى از علماء ، مجلسى ، رحمة الله عليه ، را در عالم رويا مشاهده نمود : در مراتب عاليه و دستگاه مرتب و منظمى. از وى پرسيد بر شما چه گذشت ؟
مجلسى ، عليه الرحمه ، مى فرمايد : سوال كردند چه هديه و تحفه اى براى ما آورده ای ؟
عرض كردم : بحارالانوار ، جوابى براى آن داده نشد.
آنان گفتند : پيش ما چيزى دارى و آن سيبى است كه به آن بچه يهودى دادى براى رضاى ما.
آن كس كه خواب ديده بود ، گمان كرد كه (( بحار )) را رد كردند لكن اشتباه نموده بود ؛ زيرا ( ( بحارالانوار ) ) مسكوت عنه واقع شد ؛ يعنى ، ( (بحارالانوار) ) چون علم است محل ظهورش در برزخ نيست و همان سيب ، صورت ملكى اش كه التذاذ طفل بوده ، در برزخ ظهور كرده است بنابراين به حكم تن است هر چيزى اگر نظر التفات به عالم انبياء كنى كه غرض و مقصود اين يكصد و بيست و چهار هزار پيغمبر چه بوده خواهى يافت كه همه داعى الى الله بوده اند تا مردمانرا عابد و عارف به حق كنند و جز اين ، مقصد ديگر نداشتند. به قسمى كه احدى از اين مطلب خارج نبوده ، لكن معلوم است دماغهاى آنان فرق مى كند در بسط معارف : يكى مأمور شخصى است نسبت خودش و يكى ديگر مأمور به بسط معارف است در خانواده اش و ديگرى عالى تر و مأمور به محله اش مى باشد در اين مقصد و يكى به مملكتى تا مى رسد به آن كه دماغش منورتر و فكرش بازتر و مى تواند عالمى را اداره كند. روحش به حدى نورانى و بسيط است كه مى تواند عالم را منور كند و همه اهل عالم مأمور به اطاعت او شوند ، حتى مثل امير مؤمنان كه مى فرمايد : ( (انا عبد من عبيد محمد (ص) ) ) تا مى رسد به معلم كل و استاد انبياء و المرسلين ، وجود مقدس ختمى مرتبت (ص) ، لكن نحوه اداره اين بزرگ مرد كه مدير كل است در دار عسكرى (ع). همه اينان در اين عالم ، بسط معارف و حقايق فرمودند. اين وظيفه ، بعد از امام حسن عسكرى (ع) با فرزند اوست. حقايق و اسرار ، به وسيله او در زمان او آشكار مى شود ، چنانكه اميرالمؤمنين (ع) به كميل فرمود :
( (ما من علم الا و انا افتحه و ما من سر الا و القائم يختمه ) ).
هر مدعى كه ادعاى اين مقام كند ، حاصلش براى او رسوائى خواهد بود ، چنانكه ادعا كردند و رسوا شدند و جهالت خود را آشكار كردند.
" والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته ، رحمة واسعة و بركة متواترة "
■ از حضرت دوست توفیق تمامی عزیزان بازدید کننده ی سایت " باژبود " را تمنا داریم.
*** مجید شجاعی - بهار سنه ی 1396 هجری شمسی - ولایت زنجان ***
برچسب ها: عرفان ، دستورالعمل ، آیت الله شاه آبادی ,
[ بازدید : 3070 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]